نوشته شده توسط : کمالی

جدیدترین مصاحبه موسوی با خودش!

ميرحسين موسوي به جاي عذرخواهي از ملت ايران و توضيح درباره خيانت هاي زنجيره اي خود همچنان مشغول مغالطه و توجيه تراشي است.

کلمه: وي در مصاحبه با سايت كلمه، درباره اعتراضات گسترده مردمي و رسانه اي گفت: بنده قصد پاسخ داشتم اما نامه برادر عزيزم آقاي كروبي مرا منصرف كرد. نگاه ايشان دليل بسياري از اين بداخلاقي ها را روشن مي كند. دليل دوم سكوت آن بود كه اينها از شگردهاي رژيم هاي توتاليته شبيه دوران استالين استفاده مي كنند. آنها روي گوبلز را در جعل و دروغگويي سفيد كرده اند و تهمت و دروغ را جزئي از ديانت متحجرانه خود قرار داده اند. اين همه دروغ و تهمت نشان داد اسلام حضرات چگونه اسلامي است.


وي درباره اين سؤال «كلمه» كه «چطور مي توان بر اين تفرقه افكني ها و شكاف ايجاد شده در اثر تبليغات سوء فائق آمد؟ جنبش سبز چطور مي تواند در جهت پوشاندن و كم كردن شكاف هاي مختلف گام بردارد و وحدت ملي را در برابر تفرقه افكني هاي دولتي حفظ كند» گفت: «در كنار تلاش براي گسترش آگاهي ها و مبارزه با انتشار دروغ و قلب حقايق، نبايد خاطره بحثها و گفتگوهاي صميمانه روزهاي انتخابات را از ياد برد. نبايد از ياد ببريم كه چه طور پيش از آن كه مداخله هاي به اصطلاح امنيتي فضاي گفتگوي مدني را به آشوب بكشد و صداي بحث و گفتگو را خاموش كند، شنيدن صداي همديگر را در گفتگوهاي انتخاباتي تجربه و تمرين مي كرديم. نبايد زنجيره سبزي كه تمام اختلافات و تفاوت ها را از جنوب تا شمال شهر و كشور به هم پيوند مي داد و زيستن در كنار هم را به ما مي آموخت فراموش كنيم.

کالبد شکافی حمله تروریستی به کلیسای قبطیان مصر

نیمه‌های شب جمعه در حالی که شهروندان مسیحی مصر به مناسبت آغاز سال نو میلادی در کلیسایی در اسکندریه واقع در شمال این کشور گرد هم آمده بودند یک دستگاه خودروی بمبگذاری شده در مقابل این کلیسا منفجر شد. بر اثر این انفجار دست‌کم 21 نفر کشته و 79 نفر دیگر زخمی شدند. وزارت کشور مصر پس از تحقیقات اولیه اعلام کرد که این انفجار انتحاری بوده است.
این انفجار بعد از مراسم عشای ربانی شب سال نو میلادی و هنگام خروج مردم از کلیسا رخ داد. گفته می‌شود اگر این انفجار دقایقی دیرتر که تعداد بیشتری از عبادت‌کنندگان در حال خروج از کلیسا بودند رخ می‌داد، تعداد تلفات بسیار بیشتر ‌بود.
این اقدام تروریستی با توجه به مقطع زمانی و مکانی آن واکنش‌های داخلی و خارجی زیادی در پی داشته است و در داخل درگیری‌هایی میان جوانان مسیحی و مسلمان رخ داده و در خارج نیز موج مخالفت‌ها به راه افتاده است که همین موضوع خود به یک مسئله تبدیل شده و برای مثال شیخ‌الازهر مصر از اینکه پاپ بندیکت شانزدهم خواستار حمایت‌های جهانی از مسیحیان مصر و خاورمیانه شده و در همان حال در قبال کشتار مسلمانان سکوت کرده، انتقاد کرده است.
از این‌رو این حمله تروریستی باب بحث‌هایی را در خصوص علل و زمینه‌های این حملات و عاملان و پیامد‌های آن مطرح کرده است.


فرصت‌سازی تروریست‌ها از تعارضات مسلمانان و قبطیان

یکی از میراث‌های حکومت حسنی مبارک، گسترش شکاف‌های سیاسی، اجتماعی و اقتصادی در مصر بوده است به گونه‌ای که در این مدت طبقه متوسط در این کشور به شدت ضعیف شده و کشور به دو طبقه ثروتمند و فقیر تقسیم شده است. در این فضا شکاف‌های مذهبی و دینی هم که به صورت تاریخی بین مسلمانان و مسیحیان این کشور وجود داشته است، تشدید شده است.

چنانکه بارها درگیری‌هایی بین دو طرف به بهانه‌های مختلف رخ داده است. دی‌ماه سال گذشته خبرگزاری فرانسه با اشاره به یکی از این موارد نوشت: بعد از اینکه یک مغازه‌دار مسیحی در مصر، یک نوجوان هفده ساله مسلمان را با چاقو به قتل رساند، درگیری‌هایی میان مسلمانان و مسیحیان روی داد. ده‌ها نفر از مسلمانان بعد از خبردار شدن از موضوع، خانه این مغازه‌دار را به آتش کشیدند. یک ماه قبل نیز بعد از اقدام یک کشیش قبطی در برگزاری مراسم عشاءربانی در منزل خود در روستایی در جنوب قاهره، درگیری‌هایی به‌وجود آمد که طی آن 18 نفر زخمی شدند. پیش از این نیز پلیس مصر با مسیحیان قبطی در این کشور بر سر ساخت کلیسایی جدید درگیر و ده خانه مسیحیان در یک روستا به آتش کشیده شده بود. همچنین در یک مورد دیگر اسلام گرایان افراطی شایع کردند که «مردی مسلمان بهدست مسیحی‌ها کشته شده است.» این مرد با ضربات چاقو از پای درآمده بود. مسلمانان با گردهم آمدن در مسجدی برای تشییع جسد وی، به شعارهای افراطیون کف به دهان آمده که فریاد «مسیحیان را بکشیم» سرمی‌دادند، پاسخ داده و به سوی خانه و محل‌های کسب مسیحیان شهر حمله‌ور شدند.

مرد مسلمان به قتل رسیده درخانه‌ای که متعلق به سه برادر مسیحی به نام‌های ایمن، عاطف و فرگ (فرج) تاگی (تاجی) است، زندگی می‌کرد و ظن آن می‌رفت در یک نزاع که در کوچه کنار این خانه در گرفته بود، از دست صاحبان خانه چاقو خورده باشد. سال گذشته نیز در جشن شب میلادمسیح(ع) در کلیسای عذرای شهر نجع حمادی، تعدادی از مسلمانان افراطی باگشودن آتش به سوی قبطی‏ها، هفت نفر از آنها راکشته و تعدادی را نیز زخمی کردند. مهاجمان اعلام کردند که این تهاجم پاسخی به هتک حرمت یک دختر مسلمان از سوی یک جوان قبطی بوده است.

به گفته یکی از کشیشان کلیسای عذرا، مهاجمان حتی به تعدادی از مسلمانانی که برای محافظت ازمسیحیان به کلیسا رفته بودند، رحم نکردند. در این جشن تعدادی از مسئولان مصری از جمله جمال مبارک، فرزند ارشد حسنی مبارک رئیس‏جمهور مصر نیز حضور داشتند. اما در مورد دیگر که هدف اعلامی از حمله تروریستی اخیر به کلیسای اسکندریه را آشکار می‌کند به قضیه محبوس شدن دو دختر تازه مسلمان شده قبطیان مصری از سوی اسقف این کلیسا بر می‌گردد. القاعده عراق اواخر روز سه‌شنبه تهدید کرده بود در صورتی که دو زن مصری تازه مسلمان که توسط یک کلیسای مصری بازداشت شده بودند آزاد نشوند، مسیحیان این کشور را هدف قرار خواهند داد. بنا بر اعلام دولت عراق، این تهدید را از طریق پیغام الکترونیکی منتشر شده در وب سایت وابسته القاعده دریافت کرده است. القاعده در اقدامی مشابه کلیسای اسکندریه مصر را نیز تهدید کرده و مدعی شده بود که این کلیسا در تقابل با اسلام این دو زن را بازداشت کرده است، اما مقامات کلیسا این اتهامات را رد کردند. در این پیام خطاب به جامعه مسیحی عراق گفته شده است تا مصر را برای آزادی این دو زن تحت فشار قرار دهند.

البته در پی این تهدید حمله به شهروندان مسیحی مصر در شب سال نو میلادی تنها به این کشور محدود نشد، بلکه برخی مناطق مسیحی‌نشین بغداد شب گذشته نیز هدف بسته‌های انفجاری قرار گرفتند که بر اثر آن دو نفر کشته و بیش از 10 نفر دیگر زخمی شدند. با نگاهی به حملات اخیر القاعده علیه مسیحیان ساکن کشورهای عربی به ویژه عراق که از اوایل آبان با حمله به کلیسای «سیده النجات» بغداد آغاز شد می‌توان دریافت که عناصر القاعده شگرد جدیدی را برای ایجاد ناامنی در کشورهای عربی به کار گرفته‌اند.

این شگرد پس از آن صورت می‌گیرد که شبکه تروریستی القاعده از تحقق اهداف خود از طریق دامن زدن به اختلافات مذهبی و طائفه‌ای میان اهل شیعه و تسنن در کشورهای عربی و اسلامی به ویژه عراق ناکام مانده است و اکنون تلاش می‌کند با ناامن کردن این کشورها برای اقلیت مسیحی و کوچاندن آنها به کشورهای غیر اسلامی اهداف خود را محقق کند.

القاعده، مستقل یا بازیچه موساد؟

هرچند با توجه به شواهد موجود از جمله ماهیت انتحاری حملات تروریستی نمی‌توان نقش القاعده را در این حملات که علیه شیعیان یا مسیحیان در کشورهای مختلف منطقه صورت می‌گیرد، نادیده گرفت، اما با توجه به اینکه منتفع اصلی این حملات که با هدف تعمیق و گسترش اختلافات- چه فرق مختلف اسلامی و چه میان مسلمانان و مسیحیان- دقیقاً در چارچوب راهبرد صهیونیست‌ها صورت می‌گیرد، از این‌رو نمی‌توان نقش موساد به خصوص نقش مدیریتی آن را در این حملات نادیده گرفت.

در واقع صهیونیست‌ها همواره از درگیری‌های تاریخی بین مسیحیان و مسلمانان نفع برده و به همین علت همواره و به خصوص پس از فروپاشی نظام دو قطبی کوشیده‌اند تنش و خصومت را بین مسلمانان و مسیحیان نهادینه سازند و به همین علت صهیونیست‌ها از گفت‌وگوی تمدن‌ها به شدت مخالف و وحشت داشتند و در واقع پروژه 11 سپتامبر سال 2001 امریکا گامی در جهت به شکست کشاندن این طرح و همچنین تلاشی برای ایجاد «این همانی» بین تروریسم و اسلام بوده است. البته جدا از این اصل کلی، به نظر می‌رسد رژیم‌صهیونیستی در حال حاضر انگیزه‌های سیاسی دیگری نیز برای دامن زدن به اختلافات قومی در مصر در اختیار دارد. از جمله اینکه روابط مصر و اسرائیل پس از کشف شبکه جاسوسی اسرائیلی در مصر که به اخراج سفیر اسرائیل انجامید شکرآب شده است و دوم اینکه مواضع دو کشور در قبال تجزیه سودان به شدت با یکدیگر گره خورده و با یکدیگر اصطکاک پیدا کرده است و در حالی که مصر تجزیه سودان را به شدت به ضرر امنیت ملی خود می‌داند اما در مقابل اسرائیل از آن حمایت می‌کند و درصدد است از آن به عنوان اهرم فشار علیه مصر و کنترل آن استفاده کند. در واقع اظهارات اخیر حسنی مبارک در خصوص نقش و دخالت عوامل خارجی در حمله تروریستی اخیر در جلوی کلیسای اسکندریه در این چارچوب معنی پیدا می‌کند.

نتیجه‌گیری
حتی اگر عملیات تروریستی اخیر علیه مسیحیان مصر را همچنان که اعلام شده است القاعده صورت داده باشد باز نمی‌توان نقش مدیریتی موساد را در آن نادیده گرفت، زیرا غالب حملات تروریستی که در کشورهای مختلف خاورمیانه از عراق گرفته تا پاکستان و اینک مصر را دربرگرفته و چه در خارج از آن در کشورهای مختلف غربی صورت گرفته یا می‌گیرد که نقطه اوج آن حملات 11 سپتامبر سال 2001 بود، در برایند نهایی به نفع صهیونیست‌ها و رژیم‌صهیونیستی تمام شده است و این رژیم از فضای حاصل از تعمیق اختلافات بین مسلمانان و کشورهای اسلامی و عربی یا میان مسیحیان و مسلمانان و کشورهای اسلامی و کشورهای غربی برای ادامه بقا و پیشبرد سیاست‌های ضد صلح خود استفاده کرده است و این شواهد حاکی از نفوذ و رخنه موساد در این شبکه القاعده است و به همین علت است که تاکنون القاعده هیچ عملیات ضد صهیونیستی انجام نداده است، اما آنچه موجب می‌شود القاعده یا موساد- چه به صورت جداگانه و چه با همکاری با یکدیگر- بتوانند یک چنین عملیات تروریستی را در مصر انجام بدهند شکاف‌های عمیق و گسترده‌ای است که در مصر شکل گرفته و روابط مسلمانان و مسیحیان نیز از این قاعده مستثنا نیست.




موسوي با اين حال ترجيح داد به سؤالات كاملاً روشن پاسخ ندهد از جمله اينكه چرا گندم نمايي و جو فروشي كرد و در حالي كه دم از احياي خط امام و نگراني براي ارزشهاي انقلاب مي زد، مورد حمايت متفقانه جبهه ضد انقلاب قرار گرفت؟ چه خيانت هايي به كشور و ملت كرد كه مدال شجاعت از سران اسرائيل و آمريكا و انگليس گرفت و حتي يكبار هم نسبت به آنها اعلام برائت نكرد؟ و به چه دليل سلطنت طلبان و تروريست هاي منافقين و تندرو ريگي، و بهايي ها و ماركسيست ها و نهضتي ها و جبهه ملي ها براي او هورا كشيدند؟ آيا اين عملكرد منافقانه، مصداق بارز دروغ گويي و غش در معامله با مردم نبود؟ آيا برپايي آشوب و آتش افروزي و حمله به همه مقدسات اسلامي و انقلابي، «گفت وگوي مدني» بود؟! تن ندادن به قانون و تلاش براي انسداد كشور در راه انداختن جنگ حيدري- نعمتي چطور؟ آيا امثال موسوي محملي در خدمت دشمن براي دو قطبي كردن و از هم پاشاندن كشور نبودند؟ حمله به پايگاه بسيج و نيروي انتظامي و بانك و عابران و زنان و كودكان رهگذر هم جزو همان گفت وگوهاي مورد ادعا و زيستن در كنار هم بود؟ و آيا اينكه آقاي رابرت گيتس وزير جنگ آمريكا پس از ديدن دو دستگي ايجاد شده از سوي دست اندركاران فتنه سبز گفت كه ما تاكنون از تحريم ها نااميد بوديم و اكنون بايد تحريم ها را تشديد كرد، در راستاي همان دغدغه وحدت ملي بود؟!


موسوي همچنان از اين پاسخ طفره مي رود كه چرا نشست با گروهك هايي چون نهضت آزادي را انكار كرد اما يك سال بعد يكي از سايت هاي وابسته به وي برخي از همين ديدارها را منتشر كرد. يا چرا برخي از اعضاي ستاد وي در ارتباط مستقيم با سفارت انگليس و حلقه لندن و اتاق سيا در دوبي بودند و چرا برخي از همان اعضا هم اكنون در پناه دولت هاي آمريكا و انگليس و فرانسه قرار گرفته اند؟ و چرا تروريست ها و منافقين و حرمت شكنان دستگير شده در عاشوراي سال 88، از سوي وي به عنوان «مردمان خداجو» معرفي شدند؟


از دو حال خارج نيست يا موسوي به كارگزاري سرويس هاي جاسوسي استكباري تن داده بود و يا اينكه جاه طلبي و عقده هاي ناكام، وي را تا آنجا كشاند كه تن به هر نوع خيانت به نفع گروهكها و جبهه ضد انقلاب خارجه داد و در هر حال واقعيت اين است كه به قول معروف يك غلط با هزار توجيه مي شود هزار و يك غلط!

 

هذيان نگوئيد رفقا؛ مردم پاي جمهوري اسلامي ايستاده‌اند

 

داريوش سجادي در وبلاگ خود نوشت: اپوزيسيون جمهوري اسلامي در اتخاذ رؤيا يا واقعيت مختار است. اما منطقاً نبايد و نمي‌تواند ناكامي‌هاي خود در مصاف با جمهوري اسلامي را نيز از دل هذيان‌ها و تخيلات خودباور و فهم كند.

روزنامه كيهان ستون اخبار ويژه امروز چهارشنبه خود را به موضوعات زير اختصاص داد:
 

* اين بي‌آبرويي را به جان نخريد شرمندگي دفاع از صدام و طالبان كافي است


يك روزنامه انگليسي تحرك برخي مقامات آمريكايي و انگليسي براي حمايت از گروهك تروريستي منافقين را شرم آور خواند و خواستار پرهيز از اين كار شد.

روزنامه گاردين نوشت: غرب بايد موضع سرسختانه اي عليه ايران اتخاذ كند اما حمايت از گروههاي تروريستي نظير سازمان مجاهدين [منافقين] اشتباهي استراتژيك و اخلاقي است. درست است كه از دشمن دشمن بايد استفاده كرد اما محدوديت ها را هم بايد سنجيد. به عنوان مثال فروش سلاح به صدام تصميم خوبي نبود همچنين ژست‌هاي دلجويانه از طالبان در اواخر دهه 1990 ميلادي اين معنا را داشت كه رئيس جمهوري وقت آمريكا، بيل كلينتون، در شرايطي از طالبان دفاع كرده است كه آنها مردم افغانستان را بي رحمانه سركوب مي كردند.

گاردين اضافه كرد: بين لفاظي‌هاي سازمان مجاهدين درباره دفاع از دموكراسي و اعمال گذشته آن به خصوص ارتباط آن ها با صدام حسين بين سال‌هاي 1986 تا 2003 فاصله بسياري وجود دارد. به نظر شوراي روابط خارجي آمريكا، سازمان مذكور در سال 1991 در انتقام جويي‌هاي بي رحمانه عليه كساني كه در برابر حكومت عراق به پا خاسته بودند شركت مستقيم داشته است. در واقع گستره عمل اين گروه به عنوان بازوي موثر حكومت ديكتاتوري صدام حسين، وقتي كاملاً روشن مي‌شود كه ملاحظه شود اين سازمان به هنگام محاصره عراق از سوي نيروهاي آمريكايي در سال 2003 داراي 2000 تانك، خودروي زره پوش و قطعات توپخانه سنگين بوده است. غرب بايد از ديگر گروه هاي مخالف در ايران كه سابقه علني تروريستي ندارند، حمايت كند(!)

* رابطه فسيل احمد رشيدي مطلق با معاون پارلماني دولت سازندگي؟!

اتاق فكر فتنه سبز در لندن، مصاحبه وزير صهيونيست رژيم پهلوي با يكي از رسانه‌هاي ضد انقلاب را بلافاصله و عيناً منتشر كرد.

انتشار متن كامل مصاحبه داريوش همايون (سخنگوي دولت آموزگار، وزير اطلاعات و جهانگردي و قائم مقام حزب شاه ساخته رستاخيز) از سوي «جرس» و در دفاع از فتنه سبز، عمق پيوند حلقه‌هاي ضد انقلاب تحت مديريت سرويس جاسوسي ام آي شش انگليس را بيشتر نشان مي‌دهد.

داريوش همايون كه نويسنده مقاله توهين‌آميز عليه حضرت امام و روحانيت در دي ماه 1356 يا واسطه اين مقاله از دربار، به روزنامه اطلاعات محسوب مي‌شود در مصاحبه با سايت ضدانقلابي تهران ريويو ضمن دفاع از دست اندركاران فتنه سبز در داخل (نظير موسوي و كروبي و خاتمي) تاكيد كرده بود: «جنبش سبز توانست سران خود را كه از درون رژيم بودند تغيير دهد و بسازد. جنبش سبز در جناح به اصطلاح اصلاح طلب نفوذ كرد كه توانست آن آبروريزي‌ها را براي رژيم راه بيندازد. البته به سران جنبش، رهبران نمي‌گويند، بلكه مي‌گويند راهبران. حتي خود آنها هم مي‌گويند ما رهبر جنبش نيستيم. من اشكال اساسي در رفتار و گفتار سران جنبش در داخل ايران نمي‌بينم. وقتي از بيرون به اينها نگاه مي‌كنم مي‌بينم كه آنها نسبت به بسياري از كساني كه در بيرون ادعاي رهبري دارند يا ديگران سعي مي‌كنند از آنها رهبر جنبش بسازند، انحرافات بسيار كمتري دارند. جريان سبز سعي كرده دو جريان مذهبي و سكولار را به هم نزديك كند و گروه‌هاي اپوزيسيون فعال در خارج، از اين مسائل دور هستند و متوجه قضايا نيستند كه ما با چه نيروها و چه كساني در داخل سر و كار داريم. ما بيروني ها حرف هايي مي زنيم اما اين حرف ها ممكن است با گفتمان درون ايران سنخيت نداشته باشد».

يادآور مي‌شود مهاجراني (معاون حقوقي و پارلماني رئيس‌جمهور در دولت سازندگي و وزير ارشاد دولت اصلاحات) سروش، كديور و بازرگان، سال گذشته ضمن صدور بيانيه‌اي، حلقه لندن را اتاق فكر جنبش سبز معرفي كرده بودند. اين حلقه با سلطنت‌طلباني چون مسعود بهنود و چپ‌هاي آمريكايي نظير فرخ نگهدار مرتبط است. طيف افراطي كارگزاران (كساني نظير مهدي-ه) و مشاركت ارتباطاتي را با حلقه لندن برقرار كرده‌اند.

اين چندمين بار است كه داريوش همايون از فتنه‌گران سبز و عناصر سرخورده‌اي نظير موسوي و كروبي و خاتمي جانبداري مي‌كند اما اولين بار است كه اظهارات وي، عيناً در ارگان رسانه‌اي حلقه لندن منتشر مي‌شود. همايون از فسيل هاي ضدانقلاب محسوب مي شود كه از تحركات سال گذشته فتنه گران جان گرفت.

آقاي هاشمي رفسنجاني اخيراً نسبت به بازسازي جريان احمد رشيدي مطلق و اهانت به روحانيت و مرجعيت ابراز نگراني كرده بود.

* آقاي منتجب نيا!شما در كدام لاك خزيده‌ايد؟!

قائم مقام كروبي در حزب اعتماد ملي گفت: اصلاحات جرياني است كه با خط امام پيوند ناگسستني و با تفكر نوراني بنيانگذار انقلاب رابطه مستقيم دارد.

منتجب نيا همچنين در واكنش به اظهارات دبير شوراي نگهبان كه به اعتبار نقش‌آفريني اصلاح‌طلبان در فتنه سال گذشته، اعلام كرده بود آنها حق حضور در انتخابات ندارند، گفت: شوراي نگهبان از لحاظ شرعي و قانون اساسي نبايد وارد مسائل جناحي و قطبي شود و در اين زمينه اظهارنظر كند زيرا عملكرد اين نهاد مهم نظام را به طور كلي زير سؤال مي‌برد. ما معتقديم كشور داراي قانون اساسي است اما بايد پرسيد كدام يك از گفتار اين آقايان منطبق با قانون اساسي است.

اين اظهارات در حالي از سوي منتجب نيا عنوان شده كه دشمنان خوني خط امام- از سلطنت‌طلب ها گرفته تا منافقين و بهائيت و چپ‌هاي آمريكايي- طي 18 ماه گذشته بارها خيانت كروبي به امام و انقلاب را مورد ستايش و تمجيد قرار داده‌اند. همچنين حتماً آقاي منتجب‌نيا به خاطر دارد كه وقتي سال گذشته كروبي به همراه موسوي و خاتمي، اوباش ضدانقلاب را دعوت به خودنمايي در راهپيمايي روز قدس كرد، همين اوباش به نفع آمريكا و رژيم صهيونيستي شعار داده و روي شعار بنيادين «جمهوري اسلامي» خط كشيدند يا در 16 آذر به تصوير حضرت امام بي‌حرمتي كردند و در ادامه خط وقاحت، به ساحت امام حسين(ع) در روز عاشورا تعرض كردند.

اكنون از آقاي منتجب‌نيا بايد پرسيد جاده صاف كني براي اين حرمت شكني‌ها، همراهي با تفكر نوراني حضرت امام بود يا سواري دادن به استكبار و گروهك‌هاي ضد امام؟ و آيا اين تحركات را مي‌توان به حساب رفتار و رقابت‌هاي جناحي گذاشت؟ يا اگر شوراي نگهبان طبق رسالت خود نسبت به اين تحركات ابراز بيزاري كرد، مي شود نام رفتار جناحي بر آن گذاشت؟ يعني اگر جماعتي خواستند كشور را به آمريكا و انگليس و اسرائيل بفروشند، بايد سكوت كرد چون ممكن است همان پياده نظام مزدور- و بعضاً بي جيره و مواجب- انگ رفتار جناحي بزنند؟ وقتي سروش از حاميان اصلي دبير كل اعتماد ملي در انتخابات، فقه و فقاهت و جمهوري اسلامي اين ميراث بزرگ حضرت امام را با گروهك طالبان مقايسه كرد، امثال آقاي منتجب نيا در كدام لاك خزيده بودند؟! و آن روز كه اوباش دنبال سرنگوني جمهوري اسلامي و تغيير قانون اساسي بودند، نظاير اين آقا جز به حماله الحطبي اوباش مشغول بودند؟ آنها حتي همين امروز هم حاضر نيستند از جريان فتنه گر و برانداز ابراز برائت كنند چون بدان آلوده اند.

* هزار و يك غلط در توجيه يك غلط

ميرحسين موسوي به جاي عذرخواهي از ملت ايران و توضيح درباره خيانت‌هاي زنجيره‌اي خود همچنان مشغول مغالطه و توجيه تراشي است.

وي در مصاحبه با سايت كلمه، درباره اعتراضات گسترده مردمي و رسانه‌اي گفت: بنده قصد پاسخ داشتم اما نامه برادر عزيزم آقاي كروبي مرا منصرف كرد. نگاه ايشان دليل بسياري از اين بداخلاقي‌ها را روشن مي‌كند. دليل دوم سكوت آن بود كه اينها از شگردهاي رژيم‌هاي توتاليته شبيه دوران استالين استفاده مي‌كنند. آنها روي گوبلز را در جعل و دروغگويي سفيد كرده‌اند و تهمت و دروغ را جزئي از ديانت متحجرانه خود قرار داده‌اند. اين همه دروغ و تهمت نشان داد اسلام حضرات چگونه اسلامي است.

وي درباره اين سؤال «كلمه» كه «چطور مي‌توان بر اين تفرقه افكني‌ها و شكاف ايجاد شده در اثر تبليغات سوء فائق آمد؟ جنبش سبز چطور مي تواند در جهت پوشاندن و كم كردن شكاف‌هاي مختلف گام بردارد و وحدت ملي را در برابر تفرقه افكني‌هاي دولتي حفظ كند» گفت: «در كنار تلاش براي گسترش آگاهي‌ها و مبارزه با انتشار دروغ و قلب حقايق، نبايد خاطره بحث‌ها و گفتگوهاي صميمانه روزهاي انتخابات را از ياد برد. نبايد از ياد ببريم كه چه طور پيش از آن كه مداخله‌هاي به اصطلاح امنيتي فضاي گفتگوي مدني را به آشوب بكشد و صداي بحث و گفتگو را خاموش كند، شنيدن صداي همديگر را در گفتگوهاي انتخاباتي تجربه و تمرين مي‌كرديم. نبايد زنجيره سبزي كه تمام اختلافات و تفاوت‌ها را از جنوب تا شمال شهر و كشور به هم پيوند مي‌داد و زيستن در كنار هم را به ما مي‌آموخت فراموش كنيم.

موسوي با اين حال ترجيح داد به سؤالات كاملاً روشن پاسخ ندهد از جمله اينكه چرا گندم نمايي و جو فروشي كرد و در حالي كه دم از احياي خط امام و نگراني براي ارزش‌هاي انقلاب مي زد، مورد حمايت متفقانه جبهه ضد انقلاب قرار گرفت؟ چه خيانت‌هايي به كشور و ملت كرد كه مدال شجاعت از سران اسرائيل و آمريكا و انگليس گرفت و حتي يكبار هم نسبت به آنها اعلام برائت نكرد؟ و به چه دليل سلطنت‌طلبان و تروريست‌هاي منافقين و تندرو ريگي، و بهايي‌ها و ماركسيست‌ها و نهضتي‌ها و جبهه ملي‌ها براي او هورا كشيدند؟ آيا اين عملكرد منافقانه، مصداق بارز دروغ گويي و غش در معامله با مردم نبود؟ آيا برپايي آشوب و آتش افروزي و حمله به همه مقدسات اسلامي و انقلابي، «گفت وگوي مدني» بود؟! تن ندادن به قانون و تلاش براي انسداد كشور در راه انداختن جنگ حيدري- نعمتي چطور؟ آيا امثال موسوي محملي در خدمت دشمن براي دو قطبي كردن و از هم پاشاندن كشور نبودند؟ حمله به پايگاه بسيج و نيروي انتظامي و بانك و عابران و زنان و كودكان رهگذر هم جزو همان گفت وگوهاي مورد ادعا و زيستن در كنار هم بود؟ و آيا اينكه آقاي رابرت گيتس وزير جنگ آمريكا پس از ديدن دو دستگي ايجاد شده از سوي دست اندركاران فتنه سبز گفت كه ما تاكنون از تحريم ها نااميد بوديم و اكنون بايد تحريم ها را تشديد كرد، در راستاي همان دغدغه وحدت ملي بود؟!

موسوي همچنان از اين پاسخ طفره مي رود كه چرا نشست با گروهك هايي چون نهضت آزادي را انكار كرد اما يك سال بعد يكي از سايت هاي وابسته به وي برخي از همين ديدارها را منتشر كرد. يا چرا برخي از اعضاي ستاد وي در ارتباط مستقيم با سفارت انگليس و حلقه لندن و اتاق سيا در دوبي بودند و چرا برخي از همان اعضا هم اكنون در پناه دولت هاي آمريكا و انگليس و فرانسه قرار گرفته اند؟ و چرا تروريست ها و منافقين و حرمت شكنان دستگير شده در عاشوراي سال 88، از سوي وي به عنوان «مردمان خداجو» معرفي شدند؟

از دو حال خارج نيست يا موسوي به كارگزاري سرويس‌هاي جاسوسي استكباري تن داده بود و يا اينكه جاه طلبي و عقده‌هاي ناكام، وي را تا آنجا كشاند كه تن به هر نوع خيانت به نفع گروهكها و جبهه ضد انقلاب خارجه داد و در هر حال واقعيت اين است كه به قول معروف يك غلط با هزار توجيه مي شود هزار و يك غلط!

* هذيان نگوئيد رفقا! مردم پاي جمهوري اسلامي ايستاده‌اند

«همان مردمي كه پر ازدحام تر از استقبال سال 57، آيت‌الله خميني را در سال 68 تا بهشت زهرا تشييع كردند، روز 9 دي 1388 هم به خيابان آمدند و بساط شهر آشوبان را بعد از 8 ماه جمع كردند، حتي اگر اعضاي اپوزيسيون به آنها توهين كنند».

اين مطلب را داريوش سجادي از مخالفان مقيم آمريكا در وبلاگ خود يادآور شده‌است. وي از دست اندركاران جريان سبز و اپوزيسيون خواسته كه واقع‌گرا باشند و خود را فريب ندهند چراكه هيچ راه استدلالي ندارند. سجادي مي‌نويسد: 21 سال پيش، وقتي خبرگزاري‌ها اعلام كردند 10 ميليون نفر در تشييع بنيانگذار جمهوري اسلامي شركت داشته‌اند، از يكي از روزنامه‌نگاران مخالف خميني و انقلاب او پرسيدم راز اين الفت چيست كه آن استقبال 4 ميليوني سال 57 به اين تشييع وفادارانه و 10 ميليوني ختم شده و پر ازدحام‌تر است. پاسخ آن روزنامه‌نگار صريح و ساده بود «همه آن 10 ميليون نفري كه در مراسم تشييع پيكر شركت كردند مزدوراني بودند كه حكومت با تحريك و تطميع از طريق دادن كوپن بنشن و حبوبات و خواربار و اطعمه و اغذيه، ايشان را به مراسم مزبور كشانده بود»! ادعايي كه بر فرض صحت نشان از توانمندي حكومت در بسيج ده ميليون نفر در كمتر از 24 ساعت دارد. ادعايي كه بر فرض صحت خبر از برخورداري حكومت از يك لشكر پرتعداد و سريع البسيج و كم هزينه جهت هل من مبارز طلبي با مخالفانش دارد. حال معلوم نيست در صورت صحت چنين فرضي مخالفين جمهوري اسلامي ديگر چه محلي از اعراب و اصرار بر مبارزه در مقابل چنين حكومتي دارند؟ اپوزيسيون مدعي چنين ادعايي مجبور است به لوازم ادعاي خود نيز مقيد بماند و بر همان اساس عطاي مبارزه با چنين حكومت را به لقايش ببخشد. طبعاً مقابله و تلاش جهت سرنگوني حكومتي كه برخوردار از قابليت بسيج لشكري از مزدوران بالاي ده ميليون است و هر آئينه اراده كند مي‌تواند به طرفه العيني ايشان را به صحنه مقابله با مخالفينش بكشاند.
همآوردي با چنين حكومتي اهتمامي است بغايت نابخردانه و بي‌فرجام!

وي كه پيش از اين با نشريات زنجيره‌اي اصلاح‌طلب هم همكاري داشته اضافه مي‌كند: اپوزيسيون جمهوري اسلامي در اتخاذ رؤيا يا واقعيت مختار است. اما منطقاً نبايد و نمي‌تواند ناكامي‌هاي خود در مصاف با جمهوري اسلامي را نيز از دل هذيان‌ها و تخيلات خودباور و فهم كند و ديگران را نيز به فهم اجباري از «درك معوج» خود از دنياي واقعيت، محكوم نمايند. راز پنهان در اقبال به خميني و انقلاب خميني را نمي توان در چنان ادله سخيف و بي اعتباري ريشه يابي كرد. واقعيت آن است كه خميني قبل از آنكه به امت اش پول نفت و زندگي مرفه و صلح و ثبات و تنعم و تفرج عطا كند ايشان را درست تعريف كرد. ملتي كه تا پيش از اين، از جانب حكومت در مقام اقشار پست و فرودست تحقير و طرد مي شدند اينك با خميني و انقلاب خميني قدر ديدند و صدر نشستند، اينك امامي از جنس خود داشتند كه مانند ايشان زندگي مي كرد و به واقعيت و موجوديت و هويت ايشان احترام مي گذاشت و خود و حكومت اش را خادم ايشان تعريف مي كرد، واقعيتي كه علي رغم وضوح، بمثابه جنگلي انبوه از درختاني بود كه موجوديت شان در مقابل اپوزيسيون مانع از توان ايشان در ديدن جنگل بود! برهمين اساس است كه سال گذشته نيز و بعد از 8 ماه شهر آشوبي شهر آشوبان در تهران، وقتي در نهم دي ماه سيل گسترده همان «شهروندان به زعم اپوزيسيون فرودست» خيابان را به تسخير خود درآوردند بار ديگر حافظه تاريخ شاهد كورتكس سوزي و ادله مشعشع و تكراري اپوزيسيون ايراني شد از قبيل آنكه تظاهرات نهم دي محصول بسيج نيروها از دهات با اتوبوس و وعده سانديس بود»! ادعايي كه بر فرض قبول از منطقي بغايت نحيف و رنجور برخوردار است.

وي مي‌پرسد: سبزها به ويژه صاحب منصبان سابق سبز معلوم نيست چرا تجاهل العارف مي‌كنند و نمي‌گويند كه اگر تظاهرات نهم به بهاي سانديس بود، چرا تظاهرات فرمايشي با اين همه تأخير انجام شد؟ چرا مثلاً روز قدس يا 61 آذر تظاهرات نشد؟ شوربختانه «سبز»ها چاره‌اي جز آن ندارند تا تن به اين واقعيت هر اندازه تلخ بدهند كه تظاهرات نهم دي ماه تظاهراتي واقعي، خودجوش و مردمي بود. مردم با تأمل در تمام آن 8 ماه در حال نظارت بر اعتراض‌ها بودند و در ابتدا شايد حداقلي از حق را نيز براي معترضين قائل بودند. اما با بي تدبيري رهبران جنبش سبز و بي توجهي به لزوم مرزبندي، تدريجاً و در يك بازه زماني 8 ماهه منجر به آن شد تا «ترديد» توده‌هاي اكثريتي مبدل به «تصميم» شود. تصميمي كه محصول خود را در جوشش گسترده و ميليوني تهرانيان در بازپس گرفتن خيابان در نهم دي ماه نشان داد.جوششي كه در ميان خود برخوردار از بخش متكثري در حدفاصل موافقان و مخالفان نتيجه انتخابات بود.

 

حاشیه سازی های دنباله دار با توهین وقیحانه به ملت رشید ایران

مشایی: دروغگویی برای ایرانیان قبحی ندارد!
دکتر احمدی نژاد بارها به صراحت گفته اند: "ملت ایران ملتی با اخلاق و جزء بهترین ملت‌های تاریخ است" رئیس جمهور محبوب و مردمی در تاریخ 19 آبان امسال در جمع با شکوه مردم قزوین گفته بود: "ملت ایران پرچمدار اخلاق، توحید، عدالت، عشق انسانیت و احترام به کرامت انسانی بوده است...
هامون نیوز به نقل از صراط : رئیس دفتر رئیس جمهور گفت: در شرق بهایی به انسان داده نمی شود، و انسان محرومیت، فقر و سلطه را به راحتی پذیرفته است، اشکال کار ما کجاست؟

اسفندیار رحیم مشایی در چهارمین همایش ملی مهندسی ارزش در دانشگاه علم و صنعت افزود: بالای تریبون و منبر حرفهای خیلی قشنگی می زنیم و در واقع حرف های ما مبتنی بر وحی و حرف پیامبر، انبیاء و ائمه است و مبانی فلسفی و ارزشی خیلی قوی دارد و همه تحسین می کنند و می گویند درست می گویی.

وی گفت: همه معتقد و مؤمن هستند اما در صحنه عمل فاصله بسیار است و اگر در صحنه عمل و اجرا و کارنامه عملی بخواهیم ارزیابی کنیم، نمره جامعه بسیار بسیار پایین است.

رئیس دفتر رئیس جمهور افزود: اگر اینجا کمی بی تعارف حرف نزنیم، کجا بی تعارف حرف بزنیم؟

وی با بیان اینکه دروغ در جامعه ایران قبحی ندارد، افزود: وضعیت انضباط و مقررات در جامعه ما در کدام سطح است؟

مشایی در حالی ایرانیان را کسانی خواند که "دروغگویی برایشان قبحی ندارد" که خودش پیش از این بارها دروغهای شاخ داری گفته است. انکار دعوت از هوشنگ امیر احمدی و انکار تحصیل در دانشگاه چابهار از جمله دروغهای این شخصیت بی سواد دولتی است که متاسفانه هراز گاهی توهم "افلاطون شدگی" اش عود می کند!

وی با تأکید بر اینکه از نظر ارزشی یکی از ارزشمندترین جوامع جهان هستیم افزود: عدالت، اخلاقیات، خیر، کمک، نوع دوستی، مهربانی و رعایت حقوق ازجمله ارزش های ماست، اما در صحنه عمل حتی در روابط بین اعضای خانواده مشکل جدی داریم.


وی با بیان این پرسش که ربا در جامعه ما چگونه است؟ گفت: ربا در مبانی ارزشی جنگ با خداست، این، حدیث نیست بلکه از قرآن است.

رئیس دفتر رئیس جمهور افزود: یک درهم ربا با چهل بار زشت ترین کاری که ممکن است از انسان سر بزند برابر است و جامعه ما آلوده است.

مشایی گفت: فاصله نگاه ارزشی ما با کاری که دست، چشم و گوش ما انجام می دهد، خیلی زیاد است.

وی افزود: هم اکنون اگر قانونی بود که حجاب الزام ندارد، چند درصد خانم ها با حجاب بودند؟ منظور همین روسری است.

رئیس دفتر رئیس جمهور گفت: چرا هزاران منبر نصیحت و خطابه تأثیر لازم را نداشته است؟ البته بی تأثیر نیست، کجای کار ما اشکال دارد؟

این حرفهای مشایی که نشان دهنده عدم شناخت درست از جامعه ایران است دقیقا در نقطه مقابل سخنان ریاست جمهوری محترم می باشد. دکتر احمدی نژاد بارها به صراحت گفته است: "ملت ایران ملت با اخلاق و جزء بهترین ملت‌های تاریخ است" رئیس جمهور محبوب و مردمی در تاریخ 19 آبان امسال در جمع با شکوه مردم قزوین گفته بود: "ملت ایران پرچمدار اخلاق، توحید، عدالت، عشق انسانیت و احترام به کرامت انسانی بوده است. به همین دلیل است که نام ایران و ملت ایران در دنیا محبوب و عزیز است و همه ملت ها از عمق جان ملت ایران را دوست دارند و به آن عشق می‌ورزند." حالا باید منتظر ماند و دید که نماینده ملت با اخلاق ایران چگونه با این شخصیت هتاک و بی سواد برخورد خواهند کرد.

تمسخر قرآن توسط یک چهره وهابی

شیخ "محمد العریفی" چهره سرشناس وهابیت چند روز پیش در یک برنامه تلوزیونی قرآن کریم که بالاترین، مقدس ترین و عظیم ترین کتاب همه مسلمانان جهان به شمار می رود را مورد تمسخر قرار داد.

نکته قابل توجه این است که طی کمتر از یک ساعت از مورد تمسخر قرار گرفتن قرآن کریم توسط این عالم نمای وهابی، کیلیپی از سخنان تمسخر آمیز وی بر روی سایت های اینترنتی مختلف از جمله یوتیوب قرار گرفت و به سرعت در جهان منتشر شد. سایت های مختلف اینترنتی به ویژه سایت های ضد اسلامی هم این کیلیپ را بر روی صفحه اصلی خود قرار داده و آن را بهانه ای برای تمسخر مسلمانان و دین مبین اسلام قرار دادند.

این کیلیپ تمسخر آمیز با نام های مختلفی همچون "العریفی قرآن کریم را مسخره کرد"، "العریفی سوره فاتحه را تلاوت کرد" و "سوره فاتحه آخرین سوره ای است که بر العریفی نازل شد"، در اینترنت منتشر شده است.

گفتنی است پس از انتشار گسترده این کیلیپ و افزایش انتقادات و اعتراضات به این چهره سرشناس وهابی، وی با انتشار بیانیه ای این مسأله را نفی و تکذیب کرد.

قابل ذکر است "محمد العریفی" چندی پیش حضرت آیت الله سید "علی سیستانی" مرجع عالیقدر جهان تشیع را مورد اهانت قرار داده بود و پس از چند روز مجبور به عذرخواهی رسمی شد.

ناگفته نماند، "محمد العریفی" از چهره های وهابی بوده که با حضور در مناطق جنوبی عربستان سعودی که هم مرز با یمن است، با سربازان ارتش سعودی که در کشتار شیعیان الحوثی در شمال یمن شرکت داشتند، دیدار و گفتگو کرده و با ایراد سخنرانی های دینی، به اصطلاح آنان را از نظر روحی برای کشتار این شیعیان آماده می کرد.





:: بازدید از این مطلب : 307
|
امتیاز مطلب : 329
|
تعداد امتیازدهندگان : 101
|
مجموع امتیاز : 101
تاریخ انتشار : سه شنبه 24 دی 1389 | نظرات ()
مطالب مرتبط با این پست
لیست
می توانید دیدگاه خود را بنویسید


نام
آدرس ایمیل
وب سایت/بلاگ
:) :( ;) :D
;)) :X :? :P
:* =(( :O };-
:B /:) =DD :S
-) :-(( :-| :-))
نظر خصوصی

 کد را وارد نمایید:

آپلود عکس دلخواه: