نوشته شده توسط : کمالی

جدیدترین مصاحبه موسوی با خودش!

ميرحسين موسوي به جاي عذرخواهي از ملت ايران و توضيح درباره خيانت هاي زنجيره اي خود همچنان مشغول مغالطه و توجيه تراشي است.

کلمه: وي در مصاحبه با سايت كلمه، درباره اعتراضات گسترده مردمي و رسانه اي گفت: بنده قصد پاسخ داشتم اما نامه برادر عزيزم آقاي كروبي مرا منصرف كرد. نگاه ايشان دليل بسياري از اين بداخلاقي ها را روشن مي كند. دليل دوم سكوت آن بود كه اينها از شگردهاي رژيم هاي توتاليته شبيه دوران استالين استفاده مي كنند. آنها روي گوبلز را در جعل و دروغگويي سفيد كرده اند و تهمت و دروغ را جزئي از ديانت متحجرانه خود قرار داده اند. اين همه دروغ و تهمت نشان داد اسلام حضرات چگونه اسلامي است.


وي درباره اين سؤال «كلمه» كه «چطور مي توان بر اين تفرقه افكني ها و شكاف ايجاد شده در اثر تبليغات سوء فائق آمد؟ جنبش سبز چطور مي تواند در جهت پوشاندن و كم كردن شكاف هاي مختلف گام بردارد و وحدت ملي را در برابر تفرقه افكني هاي دولتي حفظ كند» گفت: «در كنار تلاش براي گسترش آگاهي ها و مبارزه با انتشار دروغ و قلب حقايق، نبايد خاطره بحثها و گفتگوهاي صميمانه روزهاي انتخابات را از ياد برد. نبايد از ياد ببريم كه چه طور پيش از آن كه مداخله هاي به اصطلاح امنيتي فضاي گفتگوي مدني را به آشوب بكشد و صداي بحث و گفتگو را خاموش كند، شنيدن صداي همديگر را در گفتگوهاي انتخاباتي تجربه و تمرين مي كرديم. نبايد زنجيره سبزي كه تمام اختلافات و تفاوت ها را از جنوب تا شمال شهر و كشور به هم پيوند مي داد و زيستن در كنار هم را به ما مي آموخت فراموش كنيم.

کالبد شکافی حمله تروریستی به کلیسای قبطیان مصر

نیمه‌های شب جمعه در حالی که شهروندان مسیحی مصر به مناسبت آغاز سال نو میلادی در کلیسایی در اسکندریه واقع در شمال این کشور گرد هم آمده بودند یک دستگاه خودروی بمبگذاری شده در مقابل این کلیسا منفجر شد. بر اثر این انفجار دست‌کم 21 نفر کشته و 79 نفر دیگر زخمی شدند. وزارت کشور مصر پس از تحقیقات اولیه اعلام کرد که این انفجار انتحاری بوده است.
این انفجار بعد از مراسم عشای ربانی شب سال نو میلادی و هنگام خروج مردم از کلیسا رخ داد. گفته می‌شود اگر این انفجار دقایقی دیرتر که تعداد بیشتری از عبادت‌کنندگان در حال خروج از کلیسا بودند رخ می‌داد، تعداد تلفات بسیار بیشتر ‌بود.
این اقدام تروریستی با توجه به مقطع زمانی و مکانی آن واکنش‌های داخلی و خارجی زیادی در پی داشته است و در داخل درگیری‌هایی میان جوانان مسیحی و مسلمان رخ داده و در خارج نیز موج مخالفت‌ها به راه افتاده است که همین موضوع خود به یک مسئله تبدیل شده و برای مثال شیخ‌الازهر مصر از اینکه پاپ بندیکت شانزدهم خواستار حمایت‌های جهانی از مسیحیان مصر و خاورمیانه شده و در همان حال در قبال کشتار مسلمانان سکوت کرده، انتقاد کرده است.
از این‌رو این حمله تروریستی باب بحث‌هایی را در خصوص علل و زمینه‌های این حملات و عاملان و پیامد‌های آن مطرح کرده است.


فرصت‌سازی تروریست‌ها از تعارضات مسلمانان و قبطیان

یکی از میراث‌های حکومت حسنی مبارک، گسترش شکاف‌های سیاسی، اجتماعی و اقتصادی در مصر بوده است به گونه‌ای که در این مدت طبقه متوسط در این کشور به شدت ضعیف شده و کشور به دو طبقه ثروتمند و فقیر تقسیم شده است. در این فضا شکاف‌های مذهبی و دینی هم که به صورت تاریخی بین مسلمانان و مسیحیان این کشور وجود داشته است، تشدید شده است.

چنانکه بارها درگیری‌هایی بین دو طرف به بهانه‌های مختلف رخ داده است. دی‌ماه سال گذشته خبرگزاری فرانسه با اشاره به یکی از این موارد نوشت: بعد از اینکه یک مغازه‌دار مسیحی در مصر، یک نوجوان هفده ساله مسلمان را با چاقو به قتل رساند، درگیری‌هایی میان مسلمانان و مسیحیان روی داد. ده‌ها نفر از مسلمانان بعد از خبردار شدن از موضوع، خانه این مغازه‌دار را به آتش کشیدند. یک ماه قبل نیز بعد از اقدام یک کشیش قبطی در برگزاری مراسم عشاءربانی در منزل خود در روستایی در جنوب قاهره، درگیری‌هایی به‌وجود آمد که طی آن 18 نفر زخمی شدند. پیش از این نیز پلیس مصر با مسیحیان قبطی در این کشور بر سر ساخت کلیسایی جدید درگیر و ده خانه مسیحیان در یک روستا به آتش کشیده شده بود. همچنین در یک مورد دیگر اسلام گرایان افراطی شایع کردند که «مردی مسلمان بهدست مسیحی‌ها کشته شده است.» این مرد با ضربات چاقو از پای درآمده بود. مسلمانان با گردهم آمدن در مسجدی برای تشییع جسد وی، به شعارهای افراطیون کف به دهان آمده که فریاد «مسیحیان را بکشیم» سرمی‌دادند، پاسخ داده و به سوی خانه و محل‌های کسب مسیحیان شهر حمله‌ور شدند.

مرد مسلمان به قتل رسیده درخانه‌ای که متعلق به سه برادر مسیحی به نام‌های ایمن، عاطف و فرگ (فرج) تاگی (تاجی) است، زندگی می‌کرد و ظن آن می‌رفت در یک نزاع که در کوچه کنار این خانه در گرفته بود، از دست صاحبان خانه چاقو خورده باشد. سال گذشته نیز در جشن شب میلادمسیح(ع) در کلیسای عذرای شهر نجع حمادی، تعدادی از مسلمانان افراطی باگشودن آتش به سوی قبطی‏ها، هفت نفر از آنها راکشته و تعدادی را نیز زخمی کردند. مهاجمان اعلام کردند که این تهاجم پاسخی به هتک حرمت یک دختر مسلمان از سوی یک جوان قبطی بوده است.

به گفته یکی از کشیشان کلیسای عذرا، مهاجمان حتی به تعدادی از مسلمانانی که برای محافظت ازمسیحیان به کلیسا رفته بودند، رحم نکردند. در این جشن تعدادی از مسئولان مصری از جمله جمال مبارک، فرزند ارشد حسنی مبارک رئیس‏جمهور مصر نیز حضور داشتند. اما در مورد دیگر که هدف اعلامی از حمله تروریستی اخیر به کلیسای اسکندریه را آشکار می‌کند به قضیه محبوس شدن دو دختر تازه مسلمان شده قبطیان مصری از سوی اسقف این کلیسا بر می‌گردد. القاعده عراق اواخر روز سه‌شنبه تهدید کرده بود در صورتی که دو زن مصری تازه مسلمان که توسط یک کلیسای مصری بازداشت شده بودند آزاد نشوند، مسیحیان این کشور را هدف قرار خواهند داد. بنا بر اعلام دولت عراق، این تهدید را از طریق پیغام الکترونیکی منتشر شده در وب سایت وابسته القاعده دریافت کرده است. القاعده در اقدامی مشابه کلیسای اسکندریه مصر را نیز تهدید کرده و مدعی شده بود که این کلیسا در تقابل با اسلام این دو زن را بازداشت کرده است، اما مقامات کلیسا این اتهامات را رد کردند. در این پیام خطاب به جامعه مسیحی عراق گفته شده است تا مصر را برای آزادی این دو زن تحت فشار قرار دهند.

البته در پی این تهدید حمله به شهروندان مسیحی مصر در شب سال نو میلادی تنها به این کشور محدود نشد، بلکه برخی مناطق مسیحی‌نشین بغداد شب گذشته نیز هدف بسته‌های انفجاری قرار گرفتند که بر اثر آن دو نفر کشته و بیش از 10 نفر دیگر زخمی شدند. با نگاهی به حملات اخیر القاعده علیه مسیحیان ساکن کشورهای عربی به ویژه عراق که از اوایل آبان با حمله به کلیسای «سیده النجات» بغداد آغاز شد می‌توان دریافت که عناصر القاعده شگرد جدیدی را برای ایجاد ناامنی در کشورهای عربی به کار گرفته‌اند.

این شگرد پس از آن صورت می‌گیرد که شبکه تروریستی القاعده از تحقق اهداف خود از طریق دامن زدن به اختلافات مذهبی و طائفه‌ای میان اهل شیعه و تسنن در کشورهای عربی و اسلامی به ویژه عراق ناکام مانده است و اکنون تلاش می‌کند با ناامن کردن این کشورها برای اقلیت مسیحی و کوچاندن آنها به کشورهای غیر اسلامی اهداف خود را محقق کند.

القاعده، مستقل یا بازیچه موساد؟

هرچند با توجه به شواهد موجود از جمله ماهیت انتحاری حملات تروریستی نمی‌توان نقش القاعده را در این حملات که علیه شیعیان یا مسیحیان در کشورهای مختلف منطقه صورت می‌گیرد، نادیده گرفت، اما با توجه به اینکه منتفع اصلی این حملات که با هدف تعمیق و گسترش اختلافات- چه فرق مختلف اسلامی و چه میان مسلمانان و مسیحیان- دقیقاً در چارچوب راهبرد صهیونیست‌ها صورت می‌گیرد، از این‌رو نمی‌توان نقش موساد به خصوص نقش مدیریتی آن را در این حملات نادیده گرفت.

در واقع صهیونیست‌ها همواره از درگیری‌های تاریخی بین مسیحیان و مسلمانان نفع برده و به همین علت همواره و به خصوص پس از فروپاشی نظام دو قطبی کوشیده‌اند تنش و خصومت را بین مسلمانان و مسیحیان نهادینه سازند و به همین علت صهیونیست‌ها از گفت‌وگوی تمدن‌ها به شدت مخالف و وحشت داشتند و در واقع پروژه 11 سپتامبر سال 2001 امریکا گامی در جهت به شکست کشاندن این طرح و همچنین تلاشی برای ایجاد «این همانی» بین تروریسم و اسلام بوده است. البته جدا از این اصل کلی، به نظر می‌رسد رژیم‌صهیونیستی در حال حاضر انگیزه‌های سیاسی دیگری نیز برای دامن زدن به اختلافات قومی در مصر در اختیار دارد. از جمله اینکه روابط مصر و اسرائیل پس از کشف شبکه جاسوسی اسرائیلی در مصر که به اخراج سفیر اسرائیل انجامید شکرآب شده است و دوم اینکه مواضع دو کشور در قبال تجزیه سودان به شدت با یکدیگر گره خورده و با یکدیگر اصطکاک پیدا کرده است و در حالی که مصر تجزیه سودان را به شدت به ضرر امنیت ملی خود می‌داند اما در مقابل اسرائیل از آن حمایت می‌کند و درصدد است از آن به عنوان اهرم فشار علیه مصر و کنترل آن استفاده کند. در واقع اظهارات اخیر حسنی مبارک در خصوص نقش و دخالت عوامل خارجی در حمله تروریستی اخیر در جلوی کلیسای اسکندریه در این چارچوب معنی پیدا می‌کند.

نتیجه‌گیری
حتی اگر عملیات تروریستی اخیر علیه مسیحیان مصر را همچنان که اعلام شده است القاعده صورت داده باشد باز نمی‌توان نقش مدیریتی موساد را در آن نادیده گرفت، زیرا غالب حملات تروریستی که در کشورهای مختلف خاورمیانه از عراق گرفته تا پاکستان و اینک مصر را دربرگرفته و چه در خارج از آن در کشورهای مختلف غربی صورت گرفته یا می‌گیرد که نقطه اوج آن حملات 11 سپتامبر سال 2001 بود، در برایند نهایی به نفع صهیونیست‌ها و رژیم‌صهیونیستی تمام شده است و این رژیم از فضای حاصل از تعمیق اختلافات بین مسلمانان و کشورهای اسلامی و عربی یا میان مسیحیان و مسلمانان و کشورهای اسلامی و کشورهای غربی برای ادامه بقا و پیشبرد سیاست‌های ضد صلح خود استفاده کرده است و این شواهد حاکی از نفوذ و رخنه موساد در این شبکه القاعده است و به همین علت است که تاکنون القاعده هیچ عملیات ضد صهیونیستی انجام نداده است، اما آنچه موجب می‌شود القاعده یا موساد- چه به صورت جداگانه و چه با همکاری با یکدیگر- بتوانند یک چنین عملیات تروریستی را در مصر انجام بدهند شکاف‌های عمیق و گسترده‌ای است که در مصر شکل گرفته و روابط مسلمانان و مسیحیان نیز از این قاعده مستثنا نیست.




موسوي با اين حال ترجيح داد به سؤالات كاملاً روشن پاسخ ندهد از جمله اينكه چرا گندم نمايي و جو فروشي كرد و در حالي كه دم از احياي خط امام و نگراني براي ارزشهاي انقلاب مي زد، مورد حمايت متفقانه جبهه ضد انقلاب قرار گرفت؟ چه خيانت هايي به كشور و ملت كرد كه مدال شجاعت از سران اسرائيل و آمريكا و انگليس گرفت و حتي يكبار هم نسبت به آنها اعلام برائت نكرد؟ و به چه دليل سلطنت طلبان و تروريست هاي منافقين و تندرو ريگي، و بهايي ها و ماركسيست ها و نهضتي ها و جبهه ملي ها براي او هورا كشيدند؟ آيا اين عملكرد منافقانه، مصداق بارز دروغ گويي و غش در معامله با مردم نبود؟ آيا برپايي آشوب و آتش افروزي و حمله به همه مقدسات اسلامي و انقلابي، «گفت وگوي مدني» بود؟! تن ندادن به قانون و تلاش براي انسداد كشور در راه انداختن جنگ حيدري- نعمتي چطور؟ آيا امثال موسوي محملي در خدمت دشمن براي دو قطبي كردن و از هم پاشاندن كشور نبودند؟ حمله به پايگاه بسيج و نيروي انتظامي و بانك و عابران و زنان و كودكان رهگذر هم جزو همان گفت وگوهاي مورد ادعا و زيستن در كنار هم بود؟ و آيا اينكه آقاي رابرت گيتس وزير جنگ آمريكا پس از ديدن دو دستگي ايجاد شده از سوي دست اندركاران فتنه سبز گفت كه ما تاكنون از تحريم ها نااميد بوديم و اكنون بايد تحريم ها را تشديد كرد، در راستاي همان دغدغه وحدت ملي بود؟!


موسوي همچنان از اين پاسخ طفره مي رود كه چرا نشست با گروهك هايي چون نهضت آزادي را انكار كرد اما يك سال بعد يكي از سايت هاي وابسته به وي برخي از همين ديدارها را منتشر كرد. يا چرا برخي از اعضاي ستاد وي در ارتباط مستقيم با سفارت انگليس و حلقه لندن و اتاق سيا در دوبي بودند و چرا برخي از همان اعضا هم اكنون در پناه دولت هاي آمريكا و انگليس و فرانسه قرار گرفته اند؟ و چرا تروريست ها و منافقين و حرمت شكنان دستگير شده در عاشوراي سال 88، از سوي وي به عنوان «مردمان خداجو» معرفي شدند؟


از دو حال خارج نيست يا موسوي به كارگزاري سرويس هاي جاسوسي استكباري تن داده بود و يا اينكه جاه طلبي و عقده هاي ناكام، وي را تا آنجا كشاند كه تن به هر نوع خيانت به نفع گروهكها و جبهه ضد انقلاب خارجه داد و در هر حال واقعيت اين است كه به قول معروف يك غلط با هزار توجيه مي شود هزار و يك غلط!

 

هذيان نگوئيد رفقا؛ مردم پاي جمهوري اسلامي ايستاده‌اند

 

داريوش سجادي در وبلاگ خود نوشت: اپوزيسيون جمهوري اسلامي در اتخاذ رؤيا يا واقعيت مختار است. اما منطقاً نبايد و نمي‌تواند ناكامي‌هاي خود در مصاف با جمهوري اسلامي را نيز از دل هذيان‌ها و تخيلات خودباور و فهم كند.

روزنامه كيهان ستون اخبار ويژه امروز چهارشنبه خود را به موضوعات زير اختصاص داد:
 

* اين بي‌آبرويي را به جان نخريد شرمندگي دفاع از صدام و طالبان كافي است


يك روزنامه انگليسي تحرك برخي مقامات آمريكايي و انگليسي براي حمايت از گروهك تروريستي منافقين را شرم آور خواند و خواستار پرهيز از اين كار شد.

روزنامه گاردين نوشت: غرب بايد موضع سرسختانه اي عليه ايران اتخاذ كند اما حمايت از گروههاي تروريستي نظير سازمان مجاهدين [منافقين] اشتباهي استراتژيك و اخلاقي است. درست است كه از دشمن دشمن بايد استفاده كرد اما محدوديت ها را هم بايد سنجيد. به عنوان مثال فروش سلاح به صدام تصميم خوبي نبود همچنين ژست‌هاي دلجويانه از طالبان در اواخر دهه 1990 ميلادي اين معنا را داشت كه رئيس جمهوري وقت آمريكا، بيل كلينتون، در شرايطي از طالبان دفاع كرده است كه آنها مردم افغانستان را بي رحمانه سركوب مي كردند.

گاردين اضافه كرد: بين لفاظي‌هاي سازمان مجاهدين درباره دفاع از دموكراسي و اعمال گذشته آن به خصوص ارتباط آن ها با صدام حسين بين سال‌هاي 1986 تا 2003 فاصله بسياري وجود دارد. به نظر شوراي روابط خارجي آمريكا، سازمان مذكور در سال 1991 در انتقام جويي‌هاي بي رحمانه عليه كساني كه در برابر حكومت عراق به پا خاسته بودند شركت مستقيم داشته است. در واقع گستره عمل اين گروه به عنوان بازوي موثر حكومت ديكتاتوري صدام حسين، وقتي كاملاً روشن مي‌شود كه ملاحظه شود اين سازمان به هنگام محاصره عراق از سوي نيروهاي آمريكايي در سال 2003 داراي 2000 تانك، خودروي زره پوش و قطعات توپخانه سنگين بوده است. غرب بايد از ديگر گروه هاي مخالف در ايران كه سابقه علني تروريستي ندارند، حمايت كند(!)

* رابطه فسيل احمد رشيدي مطلق با معاون پارلماني دولت سازندگي؟!

اتاق فكر فتنه سبز در لندن، مصاحبه وزير صهيونيست رژيم پهلوي با يكي از رسانه‌هاي ضد انقلاب را بلافاصله و عيناً منتشر كرد.

انتشار متن كامل مصاحبه داريوش همايون (سخنگوي دولت آموزگار، وزير اطلاعات و جهانگردي و قائم مقام حزب شاه ساخته رستاخيز) از سوي «جرس» و در دفاع از فتنه سبز، عمق پيوند حلقه‌هاي ضد انقلاب تحت مديريت سرويس جاسوسي ام آي شش انگليس را بيشتر نشان مي‌دهد.

داريوش همايون كه نويسنده مقاله توهين‌آميز عليه حضرت امام و روحانيت در دي ماه 1356 يا واسطه اين مقاله از دربار، به روزنامه اطلاعات محسوب مي‌شود در مصاحبه با سايت ضدانقلابي تهران ريويو ضمن دفاع از دست اندركاران فتنه سبز در داخل (نظير موسوي و كروبي و خاتمي) تاكيد كرده بود: «جنبش سبز توانست سران خود را كه از درون رژيم بودند تغيير دهد و بسازد. جنبش سبز در جناح به اصطلاح اصلاح طلب نفوذ كرد كه توانست آن آبروريزي‌ها را براي رژيم راه بيندازد. البته به سران جنبش، رهبران نمي‌گويند، بلكه مي‌گويند راهبران. حتي خود آنها هم مي‌گويند ما رهبر جنبش نيستيم. من اشكال اساسي در رفتار و گفتار سران جنبش در داخل ايران نمي‌بينم. وقتي از بيرون به اينها نگاه مي‌كنم مي‌بينم كه آنها نسبت به بسياري از كساني كه در بيرون ادعاي رهبري دارند يا ديگران سعي مي‌كنند از آنها رهبر جنبش بسازند، انحرافات بسيار كمتري دارند. جريان سبز سعي كرده دو جريان مذهبي و سكولار را به هم نزديك كند و گروه‌هاي اپوزيسيون فعال در خارج، از اين مسائل دور هستند و متوجه قضايا نيستند كه ما با چه نيروها و چه كساني در داخل سر و كار داريم. ما بيروني ها حرف هايي مي زنيم اما اين حرف ها ممكن است با گفتمان درون ايران سنخيت نداشته باشد».

يادآور مي‌شود مهاجراني (معاون حقوقي و پارلماني رئيس‌جمهور در دولت سازندگي و وزير ارشاد دولت اصلاحات) سروش، كديور و بازرگان، سال گذشته ضمن صدور بيانيه‌اي، حلقه لندن را اتاق فكر جنبش سبز معرفي كرده بودند. اين حلقه با سلطنت‌طلباني چون مسعود بهنود و چپ‌هاي آمريكايي نظير فرخ نگهدار مرتبط است. طيف افراطي كارگزاران (كساني نظير مهدي-ه) و مشاركت ارتباطاتي را با حلقه لندن برقرار كرده‌اند.

اين چندمين بار است كه داريوش همايون از فتنه‌گران سبز و عناصر سرخورده‌اي نظير موسوي و كروبي و خاتمي جانبداري مي‌كند اما اولين بار است كه اظهارات وي، عيناً در ارگان رسانه‌اي حلقه لندن منتشر مي‌شود. همايون از فسيل هاي ضدانقلاب محسوب مي شود كه از تحركات سال گذشته فتنه گران جان گرفت.

آقاي هاشمي رفسنجاني اخيراً نسبت به بازسازي جريان احمد رشيدي مطلق و اهانت به روحانيت و مرجعيت ابراز نگراني كرده بود.

* آقاي منتجب نيا!شما در كدام لاك خزيده‌ايد؟!

قائم مقام كروبي در حزب اعتماد ملي گفت: اصلاحات جرياني است كه با خط امام پيوند ناگسستني و با تفكر نوراني بنيانگذار انقلاب رابطه مستقيم دارد.

منتجب نيا همچنين در واكنش به اظهارات دبير شوراي نگهبان كه به اعتبار نقش‌آفريني اصلاح‌طلبان در فتنه سال گذشته، اعلام كرده بود آنها حق حضور در انتخابات ندارند، گفت: شوراي نگهبان از لحاظ شرعي و قانون اساسي نبايد وارد مسائل جناحي و قطبي شود و در اين زمينه اظهارنظر كند زيرا عملكرد اين نهاد مهم نظام را به طور كلي زير سؤال مي‌برد. ما معتقديم كشور داراي قانون اساسي است اما بايد پرسيد كدام يك از گفتار اين آقايان منطبق با قانون اساسي است.

اين اظهارات در حالي از سوي منتجب نيا عنوان شده كه دشمنان خوني خط امام- از سلطنت‌طلب ها گرفته تا منافقين و بهائيت و چپ‌هاي آمريكايي- طي 18 ماه گذشته بارها خيانت كروبي به امام و انقلاب را مورد ستايش و تمجيد قرار داده‌اند. همچنين حتماً آقاي منتجب‌نيا به خاطر دارد كه وقتي سال گذشته كروبي به همراه موسوي و خاتمي، اوباش ضدانقلاب را دعوت به خودنمايي در راهپيمايي روز قدس كرد، همين اوباش به نفع آمريكا و رژيم صهيونيستي شعار داده و روي شعار بنيادين «جمهوري اسلامي» خط كشيدند يا در 16 آذر به تصوير حضرت امام بي‌حرمتي كردند و در ادامه خط وقاحت، به ساحت امام حسين(ع) در روز عاشورا تعرض كردند.

اكنون از آقاي منتجب‌نيا بايد پرسيد جاده صاف كني براي اين حرمت شكني‌ها، همراهي با تفكر نوراني حضرت امام بود يا سواري دادن به استكبار و گروهك‌هاي ضد امام؟ و آيا اين تحركات را مي‌توان به حساب رفتار و رقابت‌هاي جناحي گذاشت؟ يا اگر شوراي نگهبان طبق رسالت خود نسبت به اين تحركات ابراز بيزاري كرد، مي شود نام رفتار جناحي بر آن گذاشت؟ يعني اگر جماعتي خواستند كشور را به آمريكا و انگليس و اسرائيل بفروشند، بايد سكوت كرد چون ممكن است همان پياده نظام مزدور- و بعضاً بي جيره و مواجب- انگ رفتار جناحي بزنند؟ وقتي سروش از حاميان اصلي دبير كل اعتماد ملي در انتخابات، فقه و فقاهت و جمهوري اسلامي اين ميراث بزرگ حضرت امام را با گروهك طالبان مقايسه كرد، امثال آقاي منتجب نيا در كدام لاك خزيده بودند؟! و آن روز كه اوباش دنبال سرنگوني جمهوري اسلامي و تغيير قانون اساسي بودند، نظاير اين آقا جز به حماله الحطبي اوباش مشغول بودند؟ آنها حتي همين امروز هم حاضر نيستند از جريان فتنه گر و برانداز ابراز برائت كنند چون بدان آلوده اند.

* هزار و يك غلط در توجيه يك غلط

ميرحسين موسوي به جاي عذرخواهي از ملت ايران و توضيح درباره خيانت‌هاي زنجيره‌اي خود همچنان مشغول مغالطه و توجيه تراشي است.

وي در مصاحبه با سايت كلمه، درباره اعتراضات گسترده مردمي و رسانه‌اي گفت: بنده قصد پاسخ داشتم اما نامه برادر عزيزم آقاي كروبي مرا منصرف كرد. نگاه ايشان دليل بسياري از اين بداخلاقي‌ها را روشن مي‌كند. دليل دوم سكوت آن بود كه اينها از شگردهاي رژيم‌هاي توتاليته شبيه دوران استالين استفاده مي‌كنند. آنها روي گوبلز را در جعل و دروغگويي سفيد كرده‌اند و تهمت و دروغ را جزئي از ديانت متحجرانه خود قرار داده‌اند. اين همه دروغ و تهمت نشان داد اسلام حضرات چگونه اسلامي است.

وي درباره اين سؤال «كلمه» كه «چطور مي‌توان بر اين تفرقه افكني‌ها و شكاف ايجاد شده در اثر تبليغات سوء فائق آمد؟ جنبش سبز چطور مي تواند در جهت پوشاندن و كم كردن شكاف‌هاي مختلف گام بردارد و وحدت ملي را در برابر تفرقه افكني‌هاي دولتي حفظ كند» گفت: «در كنار تلاش براي گسترش آگاهي‌ها و مبارزه با انتشار دروغ و قلب حقايق، نبايد خاطره بحث‌ها و گفتگوهاي صميمانه روزهاي انتخابات را از ياد برد. نبايد از ياد ببريم كه چه طور پيش از آن كه مداخله‌هاي به اصطلاح امنيتي فضاي گفتگوي مدني را به آشوب بكشد و صداي بحث و گفتگو را خاموش كند، شنيدن صداي همديگر را در گفتگوهاي انتخاباتي تجربه و تمرين مي‌كرديم. نبايد زنجيره سبزي كه تمام اختلافات و تفاوت‌ها را از جنوب تا شمال شهر و كشور به هم پيوند مي‌داد و زيستن در كنار هم را به ما مي‌آموخت فراموش كنيم.

موسوي با اين حال ترجيح داد به سؤالات كاملاً روشن پاسخ ندهد از جمله اينكه چرا گندم نمايي و جو فروشي كرد و در حالي كه دم از احياي خط امام و نگراني براي ارزش‌هاي انقلاب مي زد، مورد حمايت متفقانه جبهه ضد انقلاب قرار گرفت؟ چه خيانت‌هايي به كشور و ملت كرد كه مدال شجاعت از سران اسرائيل و آمريكا و انگليس گرفت و حتي يكبار هم نسبت به آنها اعلام برائت نكرد؟ و به چه دليل سلطنت‌طلبان و تروريست‌هاي منافقين و تندرو ريگي، و بهايي‌ها و ماركسيست‌ها و نهضتي‌ها و جبهه ملي‌ها براي او هورا كشيدند؟ آيا اين عملكرد منافقانه، مصداق بارز دروغ گويي و غش در معامله با مردم نبود؟ آيا برپايي آشوب و آتش افروزي و حمله به همه مقدسات اسلامي و انقلابي، «گفت وگوي مدني» بود؟! تن ندادن به قانون و تلاش براي انسداد كشور در راه انداختن جنگ حيدري- نعمتي چطور؟ آيا امثال موسوي محملي در خدمت دشمن براي دو قطبي كردن و از هم پاشاندن كشور نبودند؟ حمله به پايگاه بسيج و نيروي انتظامي و بانك و عابران و زنان و كودكان رهگذر هم جزو همان گفت وگوهاي مورد ادعا و زيستن در كنار هم بود؟ و آيا اينكه آقاي رابرت گيتس وزير جنگ آمريكا پس از ديدن دو دستگي ايجاد شده از سوي دست اندركاران فتنه سبز گفت كه ما تاكنون از تحريم ها نااميد بوديم و اكنون بايد تحريم ها را تشديد كرد، در راستاي همان دغدغه وحدت ملي بود؟!

موسوي همچنان از اين پاسخ طفره مي رود كه چرا نشست با گروهك هايي چون نهضت آزادي را انكار كرد اما يك سال بعد يكي از سايت هاي وابسته به وي برخي از همين ديدارها را منتشر كرد. يا چرا برخي از اعضاي ستاد وي در ارتباط مستقيم با سفارت انگليس و حلقه لندن و اتاق سيا در دوبي بودند و چرا برخي از همان اعضا هم اكنون در پناه دولت هاي آمريكا و انگليس و فرانسه قرار گرفته اند؟ و چرا تروريست ها و منافقين و حرمت شكنان دستگير شده در عاشوراي سال 88، از سوي وي به عنوان «مردمان خداجو» معرفي شدند؟

از دو حال خارج نيست يا موسوي به كارگزاري سرويس‌هاي جاسوسي استكباري تن داده بود و يا اينكه جاه طلبي و عقده‌هاي ناكام، وي را تا آنجا كشاند كه تن به هر نوع خيانت به نفع گروهكها و جبهه ضد انقلاب خارجه داد و در هر حال واقعيت اين است كه به قول معروف يك غلط با هزار توجيه مي شود هزار و يك غلط!

* هذيان نگوئيد رفقا! مردم پاي جمهوري اسلامي ايستاده‌اند

«همان مردمي كه پر ازدحام تر از استقبال سال 57، آيت‌الله خميني را در سال 68 تا بهشت زهرا تشييع كردند، روز 9 دي 1388 هم به خيابان آمدند و بساط شهر آشوبان را بعد از 8 ماه جمع كردند، حتي اگر اعضاي اپوزيسيون به آنها توهين كنند».

اين مطلب را داريوش سجادي از مخالفان مقيم آمريكا در وبلاگ خود يادآور شده‌است. وي از دست اندركاران جريان سبز و اپوزيسيون خواسته كه واقع‌گرا باشند و خود را فريب ندهند چراكه هيچ راه استدلالي ندارند. سجادي مي‌نويسد: 21 سال پيش، وقتي خبرگزاري‌ها اعلام كردند 10 ميليون نفر در تشييع بنيانگذار جمهوري اسلامي شركت داشته‌اند، از يكي از روزنامه‌نگاران مخالف خميني و انقلاب او پرسيدم راز اين الفت چيست كه آن استقبال 4 ميليوني سال 57 به اين تشييع وفادارانه و 10 ميليوني ختم شده و پر ازدحام‌تر است. پاسخ آن روزنامه‌نگار صريح و ساده بود «همه آن 10 ميليون نفري كه در مراسم تشييع پيكر شركت كردند مزدوراني بودند كه حكومت با تحريك و تطميع از طريق دادن كوپن بنشن و حبوبات و خواربار و اطعمه و اغذيه، ايشان را به مراسم مزبور كشانده بود»! ادعايي كه بر فرض صحت نشان از توانمندي حكومت در بسيج ده ميليون نفر در كمتر از 24 ساعت دارد. ادعايي كه بر فرض صحت خبر از برخورداري حكومت از يك لشكر پرتعداد و سريع البسيج و كم هزينه جهت هل من مبارز طلبي با مخالفانش دارد. حال معلوم نيست در صورت صحت چنين فرضي مخالفين جمهوري اسلامي ديگر چه محلي از اعراب و اصرار بر مبارزه در مقابل چنين حكومتي دارند؟ اپوزيسيون مدعي چنين ادعايي مجبور است به لوازم ادعاي خود نيز مقيد بماند و بر همان اساس عطاي مبارزه با چنين حكومت را به لقايش ببخشد. طبعاً مقابله و تلاش جهت سرنگوني حكومتي كه برخوردار از قابليت بسيج لشكري از مزدوران بالاي ده ميليون است و هر آئينه اراده كند مي‌تواند به طرفه العيني ايشان را به صحنه مقابله با مخالفينش بكشاند.
همآوردي با چنين حكومتي اهتمامي است بغايت نابخردانه و بي‌فرجام!

وي كه پيش از اين با نشريات زنجيره‌اي اصلاح‌طلب هم همكاري داشته اضافه مي‌كند: اپوزيسيون جمهوري اسلامي در اتخاذ رؤيا يا واقعيت مختار است. اما منطقاً نبايد و نمي‌تواند ناكامي‌هاي خود در مصاف با جمهوري اسلامي را نيز از دل هذيان‌ها و تخيلات خودباور و فهم كند و ديگران را نيز به فهم اجباري از «درك معوج» خود از دنياي واقعيت، محكوم نمايند. راز پنهان در اقبال به خميني و انقلاب خميني را نمي توان در چنان ادله سخيف و بي اعتباري ريشه يابي كرد. واقعيت آن است كه خميني قبل از آنكه به امت اش پول نفت و زندگي مرفه و صلح و ثبات و تنعم و تفرج عطا كند ايشان را درست تعريف كرد. ملتي كه تا پيش از اين، از جانب حكومت در مقام اقشار پست و فرودست تحقير و طرد مي شدند اينك با خميني و انقلاب خميني قدر ديدند و صدر نشستند، اينك امامي از جنس خود داشتند كه مانند ايشان زندگي مي كرد و به واقعيت و موجوديت و هويت ايشان احترام مي گذاشت و خود و حكومت اش را خادم ايشان تعريف مي كرد، واقعيتي كه علي رغم وضوح، بمثابه جنگلي انبوه از درختاني بود كه موجوديت شان در مقابل اپوزيسيون مانع از توان ايشان در ديدن جنگل بود! برهمين اساس است كه سال گذشته نيز و بعد از 8 ماه شهر آشوبي شهر آشوبان در تهران، وقتي در نهم دي ماه سيل گسترده همان «شهروندان به زعم اپوزيسيون فرودست» خيابان را به تسخير خود درآوردند بار ديگر حافظه تاريخ شاهد كورتكس سوزي و ادله مشعشع و تكراري اپوزيسيون ايراني شد از قبيل آنكه تظاهرات نهم دي محصول بسيج نيروها از دهات با اتوبوس و وعده سانديس بود»! ادعايي كه بر فرض قبول از منطقي بغايت نحيف و رنجور برخوردار است.

وي مي‌پرسد: سبزها به ويژه صاحب منصبان سابق سبز معلوم نيست چرا تجاهل العارف مي‌كنند و نمي‌گويند كه اگر تظاهرات نهم به بهاي سانديس بود، چرا تظاهرات فرمايشي با اين همه تأخير انجام شد؟ چرا مثلاً روز قدس يا 61 آذر تظاهرات نشد؟ شوربختانه «سبز»ها چاره‌اي جز آن ندارند تا تن به اين واقعيت هر اندازه تلخ بدهند كه تظاهرات نهم دي ماه تظاهراتي واقعي، خودجوش و مردمي بود. مردم با تأمل در تمام آن 8 ماه در حال نظارت بر اعتراض‌ها بودند و در ابتدا شايد حداقلي از حق را نيز براي معترضين قائل بودند. اما با بي تدبيري رهبران جنبش سبز و بي توجهي به لزوم مرزبندي، تدريجاً و در يك بازه زماني 8 ماهه منجر به آن شد تا «ترديد» توده‌هاي اكثريتي مبدل به «تصميم» شود. تصميمي كه محصول خود را در جوشش گسترده و ميليوني تهرانيان در بازپس گرفتن خيابان در نهم دي ماه نشان داد.جوششي كه در ميان خود برخوردار از بخش متكثري در حدفاصل موافقان و مخالفان نتيجه انتخابات بود.

 

حاشیه سازی های دنباله دار با توهین وقیحانه به ملت رشید ایران

مشایی: دروغگویی برای ایرانیان قبحی ندارد!
دکتر احمدی نژاد بارها به صراحت گفته اند: "ملت ایران ملتی با اخلاق و جزء بهترین ملت‌های تاریخ است" رئیس جمهور محبوب و مردمی در تاریخ 19 آبان امسال در جمع با شکوه مردم قزوین گفته بود: "ملت ایران پرچمدار اخلاق، توحید، عدالت، عشق انسانیت و احترام به کرامت انسانی بوده است...
هامون نیوز به نقل از صراط : رئیس دفتر رئیس جمهور گفت: در شرق بهایی به انسان داده نمی شود، و انسان محرومیت، فقر و سلطه را به راحتی پذیرفته است، اشکال کار ما کجاست؟

اسفندیار رحیم مشایی در چهارمین همایش ملی مهندسی ارزش در دانشگاه علم و صنعت افزود: بالای تریبون و منبر حرفهای خیلی قشنگی می زنیم و در واقع حرف های ما مبتنی بر وحی و حرف پیامبر، انبیاء و ائمه است و مبانی فلسفی و ارزشی خیلی قوی دارد و همه تحسین می کنند و می گویند درست می گویی.

وی گفت: همه معتقد و مؤمن هستند اما در صحنه عمل فاصله بسیار است و اگر در صحنه عمل و اجرا و کارنامه عملی بخواهیم ارزیابی کنیم، نمره جامعه بسیار بسیار پایین است.

رئیس دفتر رئیس جمهور افزود: اگر اینجا کمی بی تعارف حرف نزنیم، کجا بی تعارف حرف بزنیم؟

وی با بیان اینکه دروغ در جامعه ایران قبحی ندارد، افزود: وضعیت انضباط و مقررات در جامعه ما در کدام سطح است؟

مشایی در حالی ایرانیان را کسانی خواند که "دروغگویی برایشان قبحی ندارد" که خودش پیش از این بارها دروغهای شاخ داری گفته است. انکار دعوت از هوشنگ امیر احمدی و انکار تحصیل در دانشگاه چابهار از جمله دروغهای این شخصیت بی سواد دولتی است که متاسفانه هراز گاهی توهم "افلاطون شدگی" اش عود می کند!

وی با تأکید بر اینکه از نظر ارزشی یکی از ارزشمندترین جوامع جهان هستیم افزود: عدالت، اخلاقیات، خیر، کمک، نوع دوستی، مهربانی و رعایت حقوق ازجمله ارزش های ماست، اما در صحنه عمل حتی در روابط بین اعضای خانواده مشکل جدی داریم.


وی با بیان این پرسش که ربا در جامعه ما چگونه است؟ گفت: ربا در مبانی ارزشی جنگ با خداست، این، حدیث نیست بلکه از قرآن است.

رئیس دفتر رئیس جمهور افزود: یک درهم ربا با چهل بار زشت ترین کاری که ممکن است از انسان سر بزند برابر است و جامعه ما آلوده است.

مشایی گفت: فاصله نگاه ارزشی ما با کاری که دست، چشم و گوش ما انجام می دهد، خیلی زیاد است.

وی افزود: هم اکنون اگر قانونی بود که حجاب الزام ندارد، چند درصد خانم ها با حجاب بودند؟ منظور همین روسری است.

رئیس دفتر رئیس جمهور گفت: چرا هزاران منبر نصیحت و خطابه تأثیر لازم را نداشته است؟ البته بی تأثیر نیست، کجای کار ما اشکال دارد؟

این حرفهای مشایی که نشان دهنده عدم شناخت درست از جامعه ایران است دقیقا در نقطه مقابل سخنان ریاست جمهوری محترم می باشد. دکتر احمدی نژاد بارها به صراحت گفته است: "ملت ایران ملت با اخلاق و جزء بهترین ملت‌های تاریخ است" رئیس جمهور محبوب و مردمی در تاریخ 19 آبان امسال در جمع با شکوه مردم قزوین گفته بود: "ملت ایران پرچمدار اخلاق، توحید، عدالت، عشق انسانیت و احترام به کرامت انسانی بوده است. به همین دلیل است که نام ایران و ملت ایران در دنیا محبوب و عزیز است و همه ملت ها از عمق جان ملت ایران را دوست دارند و به آن عشق می‌ورزند." حالا باید منتظر ماند و دید که نماینده ملت با اخلاق ایران چگونه با این شخصیت هتاک و بی سواد برخورد خواهند کرد.

تمسخر قرآن توسط یک چهره وهابی

شیخ "محمد العریفی" چهره سرشناس وهابیت چند روز پیش در یک برنامه تلوزیونی قرآن کریم که بالاترین، مقدس ترین و عظیم ترین کتاب همه مسلمانان جهان به شمار می رود را مورد تمسخر قرار داد.

نکته قابل توجه این است که طی کمتر از یک ساعت از مورد تمسخر قرار گرفتن قرآن کریم توسط این عالم نمای وهابی، کیلیپی از سخنان تمسخر آمیز وی بر روی سایت های اینترنتی مختلف از جمله یوتیوب قرار گرفت و به سرعت در جهان منتشر شد. سایت های مختلف اینترنتی به ویژه سایت های ضد اسلامی هم این کیلیپ را بر روی صفحه اصلی خود قرار داده و آن را بهانه ای برای تمسخر مسلمانان و دین مبین اسلام قرار دادند.

این کیلیپ تمسخر آمیز با نام های مختلفی همچون "العریفی قرآن کریم را مسخره کرد"، "العریفی سوره فاتحه را تلاوت کرد" و "سوره فاتحه آخرین سوره ای است که بر العریفی نازل شد"، در اینترنت منتشر شده است.

گفتنی است پس از انتشار گسترده این کیلیپ و افزایش انتقادات و اعتراضات به این چهره سرشناس وهابی، وی با انتشار بیانیه ای این مسأله را نفی و تکذیب کرد.

قابل ذکر است "محمد العریفی" چندی پیش حضرت آیت الله سید "علی سیستانی" مرجع عالیقدر جهان تشیع را مورد اهانت قرار داده بود و پس از چند روز مجبور به عذرخواهی رسمی شد.

ناگفته نماند، "محمد العریفی" از چهره های وهابی بوده که با حضور در مناطق جنوبی عربستان سعودی که هم مرز با یمن است، با سربازان ارتش سعودی که در کشتار شیعیان الحوثی در شمال یمن شرکت داشتند، دیدار و گفتگو کرده و با ایراد سخنرانی های دینی، به اصطلاح آنان را از نظر روحی برای کشتار این شیعیان آماده می کرد.



:: بازدید از این مطلب : 307
|
امتیاز مطلب : 329
|
تعداد امتیازدهندگان : 101
|
مجموع امتیاز : 101
تاریخ انتشار : سه شنبه 24 دی 1389 | نظرات ()
نوشته شده توسط : کمالی

زادی بیان در انگلیس هست اما آزادی پس از بیان نیست!

 

با وجود ژست "آزادفکری" حکومت انگلیس، روز گذشته سایت‌های خبری از بسته شدن حساب‌های بانکی شبکه جهانی PressTV متعلق به صداوسیمای جمهوری اسلامی ایران در لندن توسط دولت این کشور خبر دادند.

کیمه: خبر کوتاه بود: "تظاهرات دانشجویان در انگلیس برای اعتراض به افزایش شهریه دانشگاه‌ها" در نگاه اول به نظر می‌رسید این اعتراضات صنفی مانند سایر اینگونه اقدامات چند روزی ادامه داشته باشد و نهایتا اوضاع به حالت پیشین بازگردد اما گذشت زمان مشخص کرد که عمق بحران فراتر از این خوش‌خیالی‌هاست.

اگر تا چند ماه پیش فرانسه و یونان در آتش اعتراضات مردمی می‌سوخت و البته با واکنش تند پلیس این کشورها روبرو شده بود، این بار نوبت بریتانیا بود تا هفته‌هایی سخت را تجربه کند؛ هفته‌هایی که منجر به یک رسوایی بزرگ برای این کشور و نظام "دموکراسی‌نما"ی آن شد.

واکنش بریتانیا به پوشش خبری تجمعات دانشجویی

مخابره صحنه های خشونت بار سرکوب اعتراض‌های دانشجویی توسط پلیس انگلیس جایگاه نامناسبی را برای لندن در افکار عمومی جهان تصویر کرد.

از همین رو، دستگاه حاکمه لندن در رسوایی جدید در صدد ایجاد محدودیت و سنگ اندازی در مسیر فعالیت رسانه‌های مستقل فعال در این کشور بود که به بازتاب رویدادهای اخیر این کشور پرداخته اند.

در همین راستا بود که ماموران لباس شخصی و نقاب بر چهره در جریان تظاهرات دانشجویی به گزارشگر و تصویربردار شبکه بین‌المللی "پرس تی وی" حمله کردند و به آن‌ها و تجهیزات‌شان آسیب وارد کردند.

از سوی دیگر، "باری مارستن" سخنگوی فارسی وزارت امور خارجه بریتانیا با حضور مشترک در بخش‌های انگلیسی و فارسی بی‌بی‌سی به دفاع از اقدامات پلیس انگلیس پرداخت و این موضوع را نشانه رشد و پیشرفت دموکراسی مدرن در انگلستان عنوان کرد.

آقای مارستن همچنین با نام بردن از برخی روزنامه‌های ایران که به پوشش این تظاهرات پرداخته بودند، این مساله را یک سناریو برای تخریب وجهه دموکراتیک بریتانیا توسط پروپاگاندای ایران دانست!

همراهی فتنه‌گران داخلی با پلیس سرکوبگر انگلیس

در روزهایی که پلیس انگلیس به طور گسترده مشغول سرکوب دانشجویان این کشور بود و با استفاده از تمامی تجهیزات نظامی پیشرفته به تقابل با این تجمعات رفته بود، جریان رسانه‌ای وابسته به مخالفان جمهوری اسلامی ایران در داخل کشور به دنبال توجیه حکومت سلطنتی بریتانیا با دانشجویان بودند.

این رسانه‌های اینترنتی که با مشاهده خشونت بی‌سابقه نیروهای انتظامی لندن، پروژه حمایت از برخوردها را ناکام می‌دیدند، دست به طراحی یک سناریو جدید زدند و مدعی شدند که اجازه پلیس انگلیس به رسانه‌های خبری برای پوشش این تجمعات نشان از دموکراسی واقعی در بریتانیا و کشورهای اروپایی دارد.

سایت‌ها و رسانه‌های وابسته به این جریان، بدون اشاره به سختگیری‌های غیرقانونی نسبت به رسانه‌های آزاد نظیر PressTV و العالم توسط مقامات اطلاعاتی و امنیتی انگلستان، به دفاع از حکومت بریتانیا پرداختند.

وقتی دم خروس رسانه آزاد از حساب‌های پرس.تی.وی بیرون می‌زند!

با این حال و با وجود ژست "آزادفکری" حکومت انگلیس، روز گذشته سایت‌های خبری از بسته شدن حساب‌های بانکی شبکه جهانی PressTV متعلق به صداوسیمای جمهوری اسلامی ایران در لندن توسط دولت این کشور خبر دادند.

در همین راستا، "محمد سرافراز" معاون برون مرزی رسانه ملی بسته شدن حساب های "پرس‌تی‌وی" در کشور انگلیس را تایید کرد و گفت: بانک ها حق ندارند حساب بانکی رسانه‌ای را که براساس قانون آن کشور عمل می‌کند، بدون دلیل ببندند.

سرافراز اضافه کرد: پرس‌تی‌وی شرکتی است در لندن که بر اساس قوانین انگلیس به ثبت رسیده است و مطابق قانون آن کشور نیز فعالیت رسانه‌ای می‌کند.

وی با بیان اینکه مسئولان بانک ها در هیچ موردی پاسخ رسمی ندادند، افزود: فقط به طور غیرمستقیم دلیل این اقدام را اینگونه اعلام کنند که "از بالا فشار آوردند."

سرافراز به اسناد منتشر شده از پشت صحنه ارتباطات انگلیس اشاره کرد و خاطر نشان ساخت: مقامات امنیتی انگلیس اشاره کرده بودند که باید کاری کنیم که فعالیت‌های پرس‌تی‌وی در لندن تعطیل شود و به نظر می‌آید این‌ها به هم ارتباط دارد و این اقدامات با چنین هدف هایی صورت می گیرد.

وی همچنین با اشاره به تظاهرات دانشجویان انگلیس یادآور شد: هنگامی که خبرنگار و تصویر بردار پرس تی وی در جریان تظاهرات دانش آموزان و دانشجویان انگلیسی برای گزارش خبر به صحنه رفته بودند از سوی افرادی که صورت خود را پوشانده بودند مورد حمله قرار گرفتند.

معاون برون مرزی رسانه ملی با بیان اینکه به روش های مختلف برای شبکه پرس تی وی محدودیت ایجاد می کنند، ادامه داد: شدت ضربه به تصویربردار به گونه ای بود که پس از اصابت به زمین، دوربین فیلمبرداری وی که چندی هزار پوند ارزش داشت، آسیب جدی دید.

 

امام(ره) براي تمايز ميان مهدي هاشمي و منتظري تلاش زيادي کرد/ هاشمي تکيه‌گاه جريان فتنه است

 

مشاور حقوقي رييس جمهور در پاسخ به سوالي درباره علت سكوت هاشمي رفسنجاني، علت سكوت وي را حمايت از فتنه دانست و تصريح كرد: آقاي هاشمي سكوت نكرده، بلكه اين جريان را مديريت مي‌كند. فتنه تكيه‌گاه دارد و اين تكيه بسيار مهم است. اين تكيه‌گاه دارد اين جريان را مديريت مي‌كند و قرار است اين تكيه‌گاه آسيبي نبيند. غلامحسين الهام عصر روز دوشنبه در حاشيه گراميداشت ياد شهيد علم‌الهدي كه از سوي جامعه اسلامي دانشجويان پرديس دانشكده فني دانشگاه تهران در تالار دانشكده معدن اين دانشگاه برگزار شد، با بيان اين مطلب، افزود: موسوي و خاتمي ديگر ظرفيت فعاليت سياسي آنچناني ندارند و در اين جريان دنبال چهره‌هاي جديدي هستند و ظرفيت جريان‌سازي خاتمي و موسوي آنقدر قوي نيست.

وي تصريح كرد: اين جريانات در اين فضا مرده‌اند، البته اگر اتفاقي نيفتد، آن كسي كه به آن مي‌دمد ايشان (هاشمي رفسنجاني) است. آقاي هاشمي در برابر اين اتفاقات موضع نگرفتند، اعلام برائت نكردند و در واقع ايشان تكيه‌گاه هستند و حمايت مي‌كنند.

مشاور حقوقي رييس جمهور با اشاره به نقش تكيه‌گاه در اينگونه حوادث ادامه داد: در اوايل انقلاب منافقين دنبال تعدي به رهبريت امام خميني (ره) بودند، آنها در موقعي درصدد آمدند كه از شخصيت ممتازي چون آيت‌الله طالقاني استفاده كنند و پسر آيت‌الله طالقاني به علت اين‌كه ماركسيست بودند دستگير شد و منافقين سعي كردند فضايي ايجاد و از شخصيت آيت‌الله طالقاني سوء استفاده كنند.

وي با تاكيد بر اين‌كه آيت‌الله طالقاني شخصيتي بسيار ارزشمند و مفسر قرآن بود، ادامه داد: منافقين از موضوع دستگيري پسر آيت‌الله طالقاني سعي كردند يك فتنه ايجاد كنند. امام(ره) در آن موقع گفتند كه اگر احمد من را نيز دستگير كنند، بايد طبق قانون عمل شود. آيت‌الله طالقاني در آن موقع متوجه فتنه منافقين شدند و اجازه ندادند كه منافقين به اهداف خودشان برسند و آمدند در فيضيه با موضع‌گيري در تبعيت از امام(ره) كردند، در واقع بيعت خود را با امام(ره) تجديد و جريانات انحرافي را برملاء كردند.

وي افزود: منافقين وقتي كه نتوانستند از سوي آيت‌الله طالقاني به اهداف خود برسند به سمت بني‌صدر رفتند و منافقين و بني‌صدر با آنكه با هم مشكل داشتند، آنقدر به هم نزديك شدند كه دختر بني‌صدر عروس اين سازمان شد و ازدواج تشكيلاتي صورت گرفت و در واقع منافقين سعي كردند از پتانسيل و فرصت رييس‌جمهوري بني‌صدر استفاده كنند و به اهداف خود برسند و آنها با آنكه با هم اختلاف داشتند، ولي براي رسيدن به اين هدف با هم همراهي كردند.

الهام در ادامه سخنان خود به اتفاقات كوي دانشگاه در سال 78 اشاره كرد و گفت: تكيه‌گاه اين جريان در سال 78 دولت خاتمي و وزرا و دست‌اندركاران وزارت كشور آن زمان بودند و در واقع اگر اين تكيه‌گاه نبود اينقدر هزينه براي دانشجو و نظام ايجاد نمي‌شد، در واقع در اين اتفاق دانشجويان قرباني شدند و فتنه در درون دولت بود، آنها تكيه‌گاه بودند.

مشاور حقوقي رييس جمهور ادامه داد: در جريان مهدي هاشمي و آقاي منتظري نيز ديديد كه چقدر امام(ره) براي تمايز اين دو تلاش كرد، يك جريان تروريستي و خطرناك در سايه مرجعيت و قائم مقامي رهبري سر بلند كرده بود و با اين اتكا در كشور آشوب ايجاد كردند، در واقع با اين اين مثال‌ها مي‌خواهم نقش تكيه‌گاه را مورد اشاره قرار دهم و در واقع اين تكيه‌گاه بايد به نحوي باشد كه آسيبي نبيند.

وي افزود: اگر در قضيه فتنه آقاي هاشمي نبود و در آن موقع از اتفاقاتي كه رخ مي‌داد، اعلام برائت مي‌كرد و شفاف موضع مي‌گرفت، ما براي خواص اينقدر آسيب نداشتيم. آيا روز قدس، 13 آبان و عاشورا كافي نبود كه آقاي هاشمي با هويت اين جريان آشنا شود؟ چقدر مقام معظم رهبري در اين ارتباط با سعه صدر برخورد كردند. چرا آقاي هاشمي سكوت كردند و جواب ندادند؟

وي با بيان اين‌كه ما در واقع شاهد سكوت نيستيم، گفت: وقتي كه جريان و قدرت سياسي بر مبناي ايدئولوژي و اعتقادي غلبه كند، ديانت عين سياست مي‌شود، نه سياست عين ديانت و نقطه اصلي كار در اينجا شكل مي‌گيرد.

الهام گفت: در واقع ايشان (هاشمي رفسنجاني) در اينجا به عنوان نقطه اتكا مطرح هستند كه به خاطر اعتبار سابقه داراي مصونيت هستند و در واقع آدمهاي جديدي در اين جريان رويش مي‌كنند.

مشاور حقوقي رييس جمهور گفت: مهره‌هاي سياسي كه در اين جريان نقش بازي كرده‌اند، مرده‌اند و بعيد است كه احيا شوند.

وي همچنين در پاسخ به سوالي در مورد اين‌كه چقدر دولت دهم به مولفه‌هاي يك دولت اسلامي نزديك شده است، گفت: براي پاسخگويي به اين سوالات اينجا نيامدم.

الهام در بخش ديگري از صحبت‌هاي خود با تقدير از شهداي دانشجو بخصوص شهداي هويزه و از جمله شهيد علم‌الهدي، در پاسخ به سوالي در مورد شاخصه‌هاي اصلي يك دانشجوي خط امامي گفت: اگر گفتمان امام و رهبري را مرور كنيم، شاخصه‌هاي اساسي حركت و فعاليت‌هاي جنبش دانشجويي با رويكرد اسلامي و انقلاب اسلامي را به دست مي‌آوريم.

مشاور حقوقي رييس جمهور ادامه داد: بعد از اين‌كه تعدادي از اعضاي انجمن‌هاي اسلامي دانشگاه‌ها كه پيرو امام(ره) بودند، لانه جاسوسي را تسخير كردند، آمدند و خود را به عنوان دانشجويان مسلمان پيرو خط امام معرفي كردند و تاكيد بر واژه مسلمان كردند؛ چرا كه در آن زمان جريانات ديگري نيز بودند كه خود را پيرو خط امام مي‌دانستند، اما دانشجويان تاكيد داشتند كه اين مرزبندي‌شان با ديگر جريانات مشخص باشد. آن زمان حزب توده نيز خود را خط امامي معرفي مي‌كرد و جلساتي داشتند در جهت تبيين خط امام و دانشجويان بر اين اساس تاكيد داشتند اين مرزبندي مشخص شود و اين‌كه هويت ايدئولوژيكشان اسلامي است.

به گزارش ايسنا، وي با اشاره به اهميت تبيين مرزهاي اعتقادي گفت: در آن زمان دانشجويان اين خواسته را داشتند كه از سوي امام(ره) يك نفر براي رابطه با آنها مشخص شود و امام(ره)، مقام معظم رهبري را به عنوان نماينده خود با انجمن‌هاي اسلامي دانشجويان معرفي كرد و آنها هر دوشنبه در دانشگاه تهران جلسه داشتند و اين جلسات تا زمان رياست جمهوري مقام معظم رهبري ادامه داشت كه همراه با پرسش و پاسخ بود. در آن جلسات مسائل به صورت شفاف مطرح مي‌شد و بحث و گفتگو مي‌شد.

الهام در بخش ديگري از صحبت‌هاي خود گفت: انجمن‌هاي اسلامي، جامعه اسلامي دانشجويان، بسيج و تمام تشكل‌هايي كه هويت اعتقادي و ايدولوژيك دارند، بايد قرائت خود را از اسلام مشخص كنند و اين بسيار مهم است.

وي در ادامه با بيان اين‌كه امام بر تفكيك اسلام ناب محمدي و اسلام آمريكايي تاكيد جدي داشتند، گفت: بسيج دانشجويي نيز در همين راستا تشكيل شد كه مرزهاي ايدئولوژيك اسلام ناب را تبيين كند.

الهام در بخش ديگري از صحبت‌هاي خود به اهميت عدالت‌خواهي و تاكيد امام و رهبري بر مقوله عدالت‌خواهي اشاره كرد و گفت: يك دانشجوي آرمان‌خواه و عدالت‌خواه خودزني نمي‌كند و مرز عدالت‌خواهي و آرمان‌گرايي با تندروي و افراط نيز مشخص است.

مشاور حقوقي رييس جمهور ادامه داد: جنبش دانشجويي رابطه‌اش را با نظام را بايد در يك چارچوب معقول تعريف كند و جنبش دانشجويي اين نيست كه هميشه بر حكومت باشد. اگر حكومت فرضا عدالت‌خواه باشد، همراهي با يك حكومت عدالت‌خواه ضعف نيست.

وي با اشاره به آرمان‌گرايي و عدالت‌خواهي دانشجويان گفت: در اوايل انقلاب دانشجويان بر اساس همان نگاه آرمان‌خواهي و عدالت‌خواهي كه داشتند جهاد سازندگي را ايجاد كردند و در جهت رفع محروميت تلاش كردند.

الهام با بيان اين‌كه برخي از جريان‌ها در مواقعي دنبال اين بودند كه تشكل‌هاي دانشجويي را بازوي اجرايي خود كنند‌،گفت: اين غلط و اشتباه بود و جريان دانشجويي در اين موقع آسيب ديد كه به دم احزاب وصل شد و در واقع در اين موقع بود كه زمين خورد و بزرگترين ضربه به جنبش دانشجويي زده شد.

مشاور حقوقي رييس جمهور گفت: در جريان اتفاقات اخير بدنه فتنه مجازات شد، ولي راس فتنه مصون مانده و برخي از دانشجويان نيز قرباني شدند، نه اينكه بي‌گناه هستند، ولي آسيب ديدند و از اين وابستگي آسيب ديدند. دانشجويان بايد مستقل حركت كنند.

الهام در ادامه سخنان خود با بيان اين‌كه جريان دانشجويي بايد خصوصيت عدالت‌خواهي و آرمان‌خواهي خود را كه بالقوه است بالفعل و ظرفيت مناسب براي تحقق اين امر را فراهم كنند، گفت: صحبت‌هاي مقام معظم رهبري و امام(ره) در پيش روي ماست و اين دو بزرگوار در مورد جريانات دانشجويي صحبت‌هاي مهمي را مطرح كرده‌اند كه جريانات دانشجويي بايد از آن استفاده كنند.

مشاور حقوقي رييس جمهور در پاسخ به سوالي در ارتباط با ويژگي‌هاي اسلام ناب محمدي، اظهارداشت: اسلام ناب محمدي را بايد از منشا آن كه كتاب و عترت است، گرفت.

وي در ادامه به فرمايشات امام(ره) و مقام معظم رهبري در مورد اسلام ناب و ويژگي‌هاي آن اشاره كرد و گفت: نهاد نمايندگي در دانشگاه‌ها جهت تعميق انديشه‌هاي فكري اسلام ناب ايجاد شد و يكي از ماموريت‌هاي بسيج نيز همين است. البته من اعتقاد دارم دانشجويان ما بايد با جريان غرب شناسي آشنا شوند، ولي تسليم مباني غرب نشوند و اين آشنايي‌شان جهت شناخت بيشتر صورت بگيرد.

مشاور حقوقي رييس جمهور در ادامه به برخي از خاطرات خود از جمله خاطره ديدارهاي دانشجويان با مقام معظم رهبري اشاره كرد.

پيش از صحبت‌هاي الهام، ميزگرد تشكل‌هاي دانشجويي با حضور نماينده بسيج دانشجويي دانشكده فني و جامعه اسلامي دانشجويان دانشكده فني با موضوع دانشجويان خط امامي برگزار شد و نماينده اين دو تشكل به ايراد نظرات خود پرداختند.

رضايي نماينده جامعه اسلامي دانشجويان اعلام كرد كه براي حضور در اين ميزگرد دانشجويي از انجمن اسلامي دانشجويان نيز دعوت شده بود كه نماينده آنها به ايراد سخنراني بپردازد، ولي آنها گفتند به علت اين‌كه دكتر الهام در اين جلسه حضور پيدا كرده، ما حضور پيدا نمي‌كنيم.

در اين مراسم كليپي 10 دقيقه‌اي از شهداي هويزه و سفر مقام معظم رهبري به هويزه پخش شد.

به گزارش خبرنگار سياسي خبرگزاري دانشجويان ايران (ايسنا)، غلامحسين الهام، عصر روز دوشنبه در حاشيه مراسم گراميداشت ياد شهيد علم‌الهدي كه از سوي جامعه اسلامي دانشجويان پرديس دانشكده فني دانشگاه تهران در تالار دانشكده معدن اين دانشگاه برگزار شده بود، در جمع خبرنگاران با انتقاد از حكم صادره عليه مدير مسئول روزنامه ايران گفت: اين حكم اشتباه بزرگي است و با نقض قانون يك اشتباه سياسي نيز صورت گرفته است.

وي با بيان اين‌كه راي از نظر حقوقي داراي اشكالات جدي است و فهم قاضي از موضوع افتراء دچار مشكل است،افزود: وقتي كه به جرم متهم اصلي كه گفته مي‌شود مورد افتراء واقع شده، رسيدگي نشده است، بحث افتراء سنديت ندارد.

وي ادامه داد: مناسب بود، دادگاه مطبوعات موضوع اين مساله را به دادگاه ديگري ارسال مي‌كرد كه در ابتدا به اتهامات مهدي هاشمي رسيدگي مي‌شد و بر اساس آن مشخص مي‌شد كه افترايي به وي صورت گرفته يا نه، اين در حالي است كه دادستان كل كشور گفته آن فرد (مهدي هاشمي) تحت تعقيب قرار دارد، مقامات رسمي آن را ابراز و اعلام كرده‌اند كه تحت تعقيب قرار دارد و بايد در ابتدا به جرم آن فرد رسيدگي مي‌شد و بعد بررسي مي‌شد كه به اين فرد افتراء زده شده يا نه.

الهام با بيان اين‌كه حكم اعلام شده براي اشتهاردي به علت افتراء و نشر اكاذيب صادر شده است،اظهار داشت: در حالي كه در مورد اين پرونده اين دو يكي است و نبايد دو حكم مجزا داده شود و در صورت تعدد معنوي فقط بايد براي فرد اشد مجازات داده شود، نه اين‌كه دو جرم تلقي شود.

مشاور حقوقي رييس جمهور در ادامه گفت: در اين جا كار خلاف عرفي انجام شده است، از دهه 70 هيات منصفه فعال است و تاكنون وقتي هيات منصفه نظر برائت داده است، دادگاه تبعيت كرده است و اين جزء معدود پرونده‌هايي است كه دادگاه برخلاف نظر هيات منصفه فرد را متهم كرده است. از طرفي ممكن است از نظر شرعي و فقهي بگوييم كه قاضي مستقل است، ولي از نظر عرفي به اين شكل عمل نمي‌شده و در موارد خاصي كه اين اتفاق افتاده و دادگاه خلاف نظر هيات منصفه فرد را متهم كرده، شائبه ايجاد شده و ممكن است اين احساس ايجاد شود كه عدالت و امنيت قضايي وجود ندارد.

وي با بيان اين‌كه در نظام حقوقي بايد در اين ارتباط شفاف سازي مناسبي صورت بگيرد، گفت: اگر مثلا هيات منصفه نظر بر جرمي داد و دادگاه تبرئه مي‌كرد، قابل توجيه بود، ولي برعكس آن، نه.

الهام با بيان اين‌كه مردم در حوادث پس از انتخابات هزينه زيادي دادند،‌گفت: به هر حال رسانه‌ها و مردم از قوه قضائيه اين مطالبه را داشته و دارند كه با عوامل فتنه برخورد شود و اين مطالبه را مطرح كرده‌اند.

الهام همچنين در مورد خداحافظي رييس جمهور با چهارده نفر از مشاورانش گفت: در سيستم ما بحث مشاوران جنبه سمبليك دارد و وقتي كه يك مقام ارشد از پستش عوض مي‌شود، تا در جايگاه ديگري قرار بگيرد يك پست مشاوره براي آن مي‌زنند و در واقع يك عنوان سوري است.

مشاور حقوقي رييس جمهور با بيان اين‌كه اين بايد از لحاظ سيستمي اصلاح شود، تا مشاور به واقع مشاور باشد،‌گفت: ما غالبا مي‌بينيم كه فقط افراد سمت و اسم مشاور را دارند و اين بايد از لحاظ سيستمي اصلاح شود تا مشاور به واقع مشاور باشد.

وي همچنين با خودداري از اظهارنظر در مورد تغييرات صورت گرفته در دولت در مورد بحث مشاوره خود گفت: من تاكنون چندين بار در حوزه فعاليت خود مشاوره داده‌ام.

 

دیانت و خیانت

 

چشم ‌های تنگ و تاریک شیطان دوباره خیره شده بود. امیدوارانه جمعیت را نگاه می کرد. می اندیشید که این بار فشار سنگین است و دروغ هایش پر نیرو‌تر از همیشه دل‌ها را فریفته. مصلحان متهم و مفسدان محق شده‌اند! مدت‌ها دروغ گفته بود که به اینجا برسد.

دیانت و خیانت

 

چشم ‌های تنگ و تاریک شیطان دوباره خیره شده بود. امیدوارانه جمعیت را نگاه می کرد. می اندیشید که این بار فشار سنگین است و دروغ هایش پر نیرو‌تر از همیشه دل‌ها را فریفته. مصلحان متهم و مفسدان محق شده‌اند! مدت‌ها دروغ گفته بود که به اینجا برسد. آن قدر دروغ گفته بودند که خودشان هم باورشان شده بود. شیطان منتظر بود تا خونی ریخته شود. منتظر بود تا مردم را بشوراند. صبر و نصیحت نظام را ترس او جلوه داده بود. با آن که می دانست رهبر حجت را تمام کرده است و این فقط مهلتی است تا حرارت دروغ‌‌های انتخاباتیشان در دل مردم سرد شود.

همه آن هایی که مشکلی در کارنام‌یشان بود جمع شده بودند. بعضی‌ها فساد اقتصادی داشتند، بعضی‌ها فساد اخلاقی داشتند، بعضی‌ها حب جاه و مقام چشم‌شان را کور کرده بود و بعضی نیز فریفته حرف‌های به ظاهر دینی روشنفکران «مثلا دینی» را خورده بودند و همه این‌ها دست به دست هم داده بودند تا توده ملتی را با سوء استفاده از بی خبری‌شان اغوا کنند.

اگر با نیمه خالی لیوان این فتنه را ببینیم بعضی‌ها را می‌بینیم که به خاطر عدم نفرت از دشمنان خدا در این فتنه غلطیدند و سخت به حضیض رفتند و این‌جا جایی بود که خداوند به خاطر برگشتن‌شان از حق مجازات‌شان نمود و به فرورفتن در باطل دچارشان کرد. همین دوستانی که دور و برمان می‌بینیم و هنوز باورمندانه به دروغ‌های جماعت سبز می‌اندیشند مصداق همین توصیه قرآن هستند که «آیا گمان کردید که (به حال خود) رها می‌شوید در حالی که هنوز کسانی که از شما جهاد کردند، و غیر از خدا و رسولش و مؤمنان را محرم اسرار خویش انتخاب ننمودند، (از دیگران) مشخص نشده‌اند؟! (باید آزمون شوید؛ و صفوف از هم جدا گردد؛) و خداوند به آنچه عمل می‌کنید، آگاه است!» (توبه – ۱۶) پس زیاد شدن بازدیدکنندگان بعضی سایت‌‌های ضد اسلام و انقلاب عجیب نیست. چرا که نتیجه قطعی فتنه این است که آن‌هایی که به اصطلاح خود را اصلاح‌طلب می‌دانند به ورطه عناد و مخالفت می‌افتند و همرازشان را از افراد ضد دین و از دشمنان قسم خورده انتخاب می‌کنند.

بعضی فکر می‌کنند خیلی عجیب است که BBC برای زیر سؤال رفتن‌شأن مرجعیت دل بسوزاند! یا خیلی عجیب است که یک مرجع تقلید در Facebook با مقلدینش دیدار کند! عجیب آن‌هایی هستند که یک عمر دم از بی‌طرفی و دوری از سیاست زده بودند و ناگهان میان خیابان زیارت‌شان کردیم که با انگشتان هفت کرده شعار مرگ بر اصل ولایت فقیه می‌دادند! «هر زمان آنان را به سوی فتنه بازگردانند، با سر در آن فرو می‌روند!» (نساء ۹۱) و باز عجیب‌‌تر آن‌هایی بودند که یک عمر از «دوری از خشونت» و «شوخی بودن تقدس خشم» سخن می‌گفتند ولی در بیانیه‌هایشان خشم مقدس سپاه عمروعاص را ستوده بودند! و باز عجیب‌تر آن‌هایی بودند که برای ۱۳ آبان بیانیه دادند و خود را یار امام می‌دانستند ولی یادشان رفته بود سخنی از دوست جدیدشان امریکا هم بر زبان برانند و عجیب آن بود که هیلاری کلینتون هم نماد سیادت به خودش چسبانده بود! و شده بود طرفدار خط امام و اسلام رحمانی موسوی!

دشمن بدبخت ما دل به حیله شیطان داده بود و امیدوار شده بود. هر چه باشد پس از سال‌ها ولو برای مدت کوتاهی توانسته بود دل بعضی‌ها را بدزدد. می‌خواست تمام این ۳۰ سال زجر و سختی‌اش را یکجا تلافی کند. اما خبر نداشت که چه خیانتی به خود می‌کند. فکر نمی‌کرد آخر کار این قدر برایش گران تمام بشود. نمی‌دانست شهدای زنده میان ملت ما فراوانند. شیطان تصورش را هم نمی‌کرد مردمان مؤمن ایران تا این حد تیزبین باشند و زود دست او را بخوانند.

از آن طرف هم بی‌تعارف بگویم؛ خیلی از ما قدر اسلام و جمهوری اسلامی را نمی‌دانستیم، خیلی از ما قدر رهبرمان را نمی‌دانستیم، و تا بحال چهره واقعی شیطان را ندیده بودیم. ما تازه روزی که شیطان با تمام وجود می‌خواست فرزندان این ملت را به جان هم بیندازد و تا ابد ریشه مسلمانی را خشک کند آن دندان‌‌های به هم فشرده از خشم‌اش را دیدیم۱ و این بزرگترین درس برای ما بود. مگر میراث امام و شهدا را می‌شود بذل و بخشش کرد؟ مگر خون دل علمای اسلام را می‌توان به حراج گذاشت تا یانکی‌‌های یاغی به کمک باغی‌‌های داخلی‌شان انقلاب‌مان را بدزدند؟ و مگر شیطان مالک اش‌تر را ندیده بود و نفهمیده بود که رهبر ما مالک اشتری است که از پس ۱۴ قرن دوباره ظهور کرده است؟ بله شیطان از آفرینش انسان تا امروز کور بوده است و برای همین است که فرمود «انَّ کید الشّیطان کانَ ضعیفاً». گذشت آن زمانی که علی(ع) مظلوم و تنها بود و بر منبر دست به دست می‌کوبید و «اَین مالک» سر می‌داد. گذشت آن زمانی که مولای ما باید بغض‌اش را با چاه در میان می‌گذاشت چون همراز دلسوزی در میان امتش نداشت. امروز همه ما همراز مولای‌مان هستیم و با یک غضبش کمر دنیایی را می‌شکنیم. گذشت آن وقتی که قرآن روی نیزه عقل‌ها را کور می‌کرد. امروز اوباما هم اسمش را حسین گذاشته بلکه اگر اسیر شد دخیل یا خمینی‌اش را باور کنیم! امروز معاویه عمراً جان سالم به در نمی‌برد.

اگر شیطان فتنه نمی‌کرد ما کی می‌توانستیم قدر رهبرمان را بدانیم؟ چه طور می‌فهمیدیم دلسوزترین و شجاع‌ترین زمان ما کیست؟ پس کی ما باید قدر خون شهدا و دل امام را می‌دانستیم؟ و خداوندا این شما بودید که با مبعوث کردن شیطان دوباره انقلاب را زنده کردید و خون در رگ‌‌های او دمیدید.

بی‌شک اگر در فتنه شکست می‌خوردیم کم‌ترین جزای‌مان حجاج بن یوسف علیه ما علیه بود. مگر فکر کرده‌اید فقط مالک اش‌تر بلد است پس از ۱۴ قرن دوباره بیاید؟ نخیر! حرمله هم پشت جهنم فتنه ایستاده تا در اولین فرصت گلوی علی اصغر را بدرد. عمر سعد همین حالا هم به دستان عباس نظر دارد و منتظر بریدن سر حسین(ع) است. اگر مواظب نباشیم روضه عاشورا ابدی می‌شود. این سنت خداست، اگر در فتنه پیروز شویم مثل شهدای کربلا اجرمان بزرگ و اگر شکست بخوریم مثل مردم کوفه جزای‌مان سنگین. این‌جا آخرالزمان است. خیلی وقت است حدیث امیرالمؤمنین(ع) در گوشم می‌پیچد که در فتنه آخرالزمان اگر به کوه هم پناه برید فتنه شما را در بر می‌گیرد. بالاخره باید آزمایش بدهیم تا پخته شویم و عزیز زهراء(س) به ما اعتماد کند. سال گذشته فقط یک مرحله از تربیت‌مان بود. امان از فتنه‌ای که قلب مؤمن را آب می‌کند. مهدی فاطمه (علیهما السلام) هم در اوج آن فتنه ظهور می‌کند. آن هنگام ظهور می‌کند تا قدرش را بدانیم.

۹ دی فقط روز پیروزی بر فتنه نبود، بلکه روز رشد ملت ایران و روز جشن بزرگ جهیدن به سوی ظهور بود. روز سربلند شدن در حرارتی بود که از مؤمنان پاره‌‌های آهن ساخته بود. و هنوز تا رسیدن به دولت یار فرسنگ‌ها فاصله داریم …

«بگو اگر پدران و فرزندان و برادران و همسران و طایفه شما، و اموالی که به دست آورده‌اید، و تجارتی که از کساد شدنش می‌ترسید، و خانه هائی که به آن علاقه دارید، در نظرتان از خداوند و پیامبرش و جهاد در راهش محبوب‌تر است، در انتظار باشید که خداوند عذابش را بر شما نازل کند؛ و خداوند جمعیت نافرمانبردار را هدایت نمی‌کند!» (توبه ۲۴)

 

فيس‌بوك در مسير انزوا

 

يك نظرسنجي نشان داد كاهش تعداد مشتركان فيس‌بوك كاملاً جدي است كه البته پيش‌بيني مي‌شود در آينده نزديك اين كاهش به صورت محسوس و قابل ملاحظه صورت گيرد.
 

هامون نیوزبه نقل از پي‌سي‌ورلد، برخي مشكلات شبكه اجتماعي فيس‌بوك از جمله عدم حفظ حقوق شخصي كاربران موجب شد تا اين سايت عملكرد خود را براي رسيدن به اهداف تعيين شده بازبيني كند و در اين ميان، نتايج حاصل از يك نظرسنجي جديد نشان داد كه با اين اتفاق خطر كاهش تعداد مشتركان فيس‌بوك كاملاً جدي است كه البته پيش‌بيني مي‌شود در آينده نزديك اين كاهش به صورت محسوس و قابل ملاحظه صورت گيرد.
اين نظرسنجي توسط شركت امنيتي Sophos انجام شده است و نشان مي‌دهد كه 30 درصد از 1588 شركت كننده در تحقيق به دليل بروز مشكلات امنيتي از فيس‌بوك خارج مي‌شوند و 30 درصد ديگر نيز "به احتمال بسيار قوي " اقدام مشابه را انجام مي‌دهند. هم‌اكنون 16 درصد مشتركان فيس‌بوك از اين شبكه اجتماعي خارج شده‌اند.
به دنبال تغييرات ايجاد شده در فيس‌بوك، سايت‌هاي اينترنتي خارجي هم‌اكنون مي‌توانند به صورت خودكار وارد صفحه مربوط به كاربر شوند و اطلاعات سايت را با دوستان كاربر به اشتراك بگذارند.
براي مثال، سايت Pandora عادات كاربر براي گوش دادن به موسيقي‌ها را به صورت خودكار با دوستان وي به اشتراك مي‌گذارد و تنها راه جلوگيري از آن طي كردن يك فرآيند چندين مرحله‌اي طولاني است. اين عادات اطلاعات چندان مهمي نيست، اما نشان دهنده بي‌توجهي شركت فيس‌بوك به اطلاعات شخصي كاربران است.

 

ارسال پیامکهای صدای آمریکا برای ایرانیان

 

هیئت مدیره دولتی پخش برنامه های بین المللی آمریکا BBG اعلام کرد : دولت آمریکا در جستجوی ارائه دهندگان خدمات پیام کوتاه به تلفن های همراه برای پخش خبر در داخل جوامعی است که اینترنت را کنترل می کنند. این کار نیازمند در اختیار داشتن تکنولوژی لازم برای مقابله با اختلالات ایجاد شده توسط دولت های مخالف آمریکا، در زمان تشدید کنترل بر شبکه های موجود تلفن همراه یا محدود کردن خدمات رسانه های اجتماعی نظیر فعالان حفظ آزادی در اینترنت است.


هیئت مدیره دولتی پخش برنامه های بین المللی آمریکا BBG ، یک آژانس به ظاهر مستقل فدرال است که بر تمام رادیو و تلویزیون های دولتی نظارت می نماید، و درحال حاضر خواستار عقد قرارداد با شرکتهایی است که بتوانند چنین خدماتی را ارائه دهند.
"رابرت گوئرا"، مدیر برنامه آزادی اینترنت در بنیاد آزادی گروه حقوق بشر، گفت: "اگر آژانس BBG بتواند یک شبکه جایگزین دیگر ایجاد نماید در این صورت قادر خواهد بود تا در مواقع لزوم از طریق این کانال ارتباطی پیام کوتاه خبرهای لازم را به مردم بدهد. اگر شما یک شبکه تلفن همراه را با موفقیت راه اندازی کنید مردم می توانند از طریق تلفن خود به خبرها دسترسی پیدا کنند."
وی در ادامه افزود: "در ایران، هر دو اینها غیر قانونی بوده و لذا به نظر می رسد فرستنده های کوچک بهترین انتخاب باشد. شما می توانید از آن در یک خودرو استفاده کرده و پس از اتمام کار آن را خاموش کنید تا قادر به ردیابی شما نباشند."
بنا به گفته گوئرا، راه حل انتخابی شامل دکلهای بزرگ تلفن همراه با برد زیاد و فرستنده هایی با شعاع بسیار کوچک است که یک کاربر می تواند آنرا به سرعت روشن و خاموش نماید.
به ادعای این مقام آمریکایی ، از زمان جنگ سرد، ایستگاه های پخش خبر در صدد بالا بردن تکنولوژی خود برای پخش خبر در کشورهایی بودند که رسانه های مستقل در آن کشورها با محدودیت روبرو بوده اند. امروزه، رادیو آزاد اروپا و رادیو آزادی از اینترنت، پیام متنی، رادیوی ماهواره ای، شبکه های اجتماعی مانند فیس بوک و توییتر برای ارائه اخبار بدون سانسور در 21 کشور جهان از جمله ایران ، عراق ، افغانستان ، پاکستان و روسیه استفاده می کنند.
این گزارش می افزاید: شبکه های خبری آمریکا در حال حاضر از تکنولوژی های پیشرفته و خدمات رسانه های جدید برای عبور از محدودیت رسانه ها در رژیم های مخالف آمریکا استفاده می کنند.

 

 

محسن کدیور به BBC گفته تا او را "آیت‌الله" خطاب کند!

 

سایت "مردمک" که از جمله سایت‌های حامی این جریان است، در مطلبی دست به انتشار نظرات مخاطبان خود درباره دو نفر از حامیان ارشد آقای موسوی یعنی محسن کدیور و عطاءالله مهاجرانی زده است تا بدین وسیله اختلافات گسترده خود با مدیران دیگر سایت حامی موسوی یعنی جرس را بیش از پیش عیان کند؛ موضوعی که در ماه‌های اخیر بسیار مشاهده شده است.

به گزارش شبکه ایران، موج سرخوردگی و یأس در میان حامیان جریان آشوب‌های خیابانی که در یک سال گذشته بارها خود را نشان داده است، در جدیدترین فاز خود به فحاشی نسبت به اعضای اتاق فکر لندن و همراهان اصلی میرحسین موسوی رسیده است.

سایت "مردمک" که از جمله سایت‌های حامی این جریان است، در مطلبی دست به انتشار نظرات (کامنت‌) مخاطبان خود درباره دو نفر از حامیان ارشد آقای موسوی یعنی "محسن کدیور" و "عطاءالله مهاجرانی" زده است تا بدین وسیله اختلافات گسترده خود با مدیران دیگر سایت حامی موسوی یعنی "جرس" را بیش از پیش عیان کند؛ موضوعی که در ماه‌های اخیر بسیار مشاهده شده است.

در این کامنت‌ها، کاربران اینترنت کدیور و مهاجرانی را به منفعت‌طلبی و تلاش برای مشهور شدن متهم کرده‌اند و آنان را افرادی خوانده‌اند که هیچ تعلق خاطری به مردم ایران و حقوق آنان ندارند.

گفتنی است این نظرات در پایین مطلبی به قلم "ا.ن" - طنزپرداز سابق نشریات اصلاح‌طلب" که به دفاع از مهاجرانی و کدیور پرداخته بود، نگاشته شده است.

تعدادی از کامنت‌های قابل انتشار این مطلب به شرح زیر است:

- محسن کدیور اخیرا مذاکراتی با مقامات انگلیسی داشته. مهمترین نیازی که کدیور با اون‌ها مطرح کرده اینه که به رسانه‌هاشون علی‌الخصوص بی.بی.سی فارسی بگویند که هر خبری درباره کدیور می‌دهند، حتما بنویسند “آیت‌الله محسن کدیور”. کدیور گفته من آیت‌الله هستم و رسانه‌های شما این را باید رعایت کنند. آیت‌الله‌ای که به وسیله لندن و واشنگتن ساخته بشه، چه آیت‌الله‌ای میشه.

- این نبوی که ... یعنی اخلاق و مروت اصلا سرش نمی‌شه و نمی دونه یعنی چی ... تو کارنامه‌اش کلی از این افتضاح‌ها داره ... مهاجرانی هم تو همین خط کار می‌کنه. محسن کدیور، آیت‌الله این دوتاست که مجوز شرعی براشون صادر می‌کنه و وقتی گند کارشون در میاد، کدیور میاد مصاحبه مطبوعاتی می‌کنه که این‌ها تهمت‌های رژیمه و جمهوری اسلامی این اتهام‌ها رو برای شوهر خواهر ما درست کرده!

- الکلیسم سیاسی می‌دانید چیست؟ طنزنویس الکلی یک دفعه شده تحلیلگر مسائل سیاسی! الکل را که زد و هوش از سرش پرید، هر یاوه‌نویسی رو به نام تحلیل سیاسی جرسی می‌کنه. یه شب می‌نویسه رژیم داره سقوط می‌کنه. چند شب بعد می‌نویسه ما شکست خوردیم اما ما چپ مدرن‌ایم و به این عنوان کار می‌کنیم؛ بیایید به ما پول بدهید. الکلیسم سیاسی نمی‌دونه در طی چند شب نمی‌شه از سقوط رژیم به شکست جنبش سبز رسید! این لوده یاوه‌نویس بهتره به همون یاوه‌نویسی‌های مثلا طنز ادامه بده؛ چون اونجا تناقض‌گویی عیبی نداره اما تو سیاست نمی‌شه.

فعالان سیاسی معتقدند علت هجمه‎های اینچنین کاربران سایت‌های ضدانقلاب به این افراد، منفعت‌طلبی شخصی این افراد در تهیه مطالب برای رسانه‌های مخالف جمهوری اسلامی ایران است.

به عنوان مثال، چندی پیش "ا.ن" صریحا اعلام کرد که برای نوشتن مطلب در سایت "رادیو زمانه" - ارگان رسمی پارلمان هلند - از مجلس این کشور اروپایی حقوق می‌گیرد و به این مساله هم افتخار می‌کند.

به گزارش شبکه ایران، دریافت حقوق از رسانه‌های خارجی و نوشتن مطالب موردنظر آن‌ها از جمله مواردی است که در سال‌های اخیر سبب شده تا اطمینان کاربران فضای مجازی به مطالب رسانه‌های مخالف ایران روز به روز کاهش یابد؛ مساله‌ای که چندی پیش سایت رسمی سازمان اطلاعاتی آمریکا هم به آن اذعان کرد.

"گویانیوز" ضمن گزارشی تاکید کرد آمار بازدیدکنندگان برخی از این سایت ها- به شرح زیر است: «جرس 3200 بازدید، بی‌بی‌سی فارسی 6500 بازدید، صدای آمریکا 3000 بازدید، کلمه 8500 بازدید، هرانا (وابسته به منافقین) 5500 بازدید و دانشجو نیوز (وابسته به گروهک نهضت آزادی) 6600 بازدید.

این سایت همچنین خاطرنشان کرده که تعداد بازدیدها نشانگر تعداد افراد بازدیدکننده نیست چرا که معمولا هر فرد در روز چند بار از سایت موردنظر خود بازدید می‌کند و تازه بخشی از آن‌ها هم طرفداران جمهوری اسلامی ایران هستند.



:: بازدید از این مطلب : 500
|
امتیاز مطلب : 341
|
تعداد امتیازدهندگان : 106
|
مجموع امتیاز : 106
تاریخ انتشار : 16 دی 1389 | نظرات ()